رابطه قوامیت مردان با برتری آنان از زنان
نوشتهشده توسط سیدحسین اکرمیمقدمه
در آیه سی و چهارمِ سوره نساء، در حقیقت جمله ﴿بما فضَّل اللهُ بعضَهُم علی بعضٍ﴾ بهنوعی در مقام تعلیل برایِ عبارت ﴿أَلرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَى النِّساءِ﴾ (1) است که در این نوشتار به تبیین این تعلیل میپردازیم؛ علت اینکه مردان برزنان برتری دادهشدهاند، از دیدگاه مفسران، اموری مانند نقصان ِعقلیِ زن، افزونیِ ارثِ مَرد، پذیرشِ شهادتِ مرد، وظیفه جهادِ مَرد، محرومیت زن از نماز و روزه (به خاطر عادات ماهانه، بیماریهای زنانه و وضعِ حمل)، وجوب نماز جمعه و جماعت بر مَرد یا تأکیدِ نمازِ جماعت بر مَرد، امکانِ تعدّدِ زوجات برای مَرد، اختیارِ طلاقِ مَرد و اعطایِ مقامِ نبوت و امامت به مَرد عنوانشده است.
فخر رازی در بیان این تفضیل میگوید که برتری مردان برزنان به خاطر جنبههای بسیاری است که بعضی از آنها به صفات حقیقی و برخی دیگر به احکام شرعی برمیگردد؛ به اینگونه که صفات حقیقی بر اساس فضایلِ حقیقی حاصل میشود و به علم و قدرت برمیگردد که بدون شک عقل و عِلم مردان بیشتر و نیز قدرتشان در انجامِ اعمالِ مشکل و سخت، کاملتر است و به این دو دلیل، فضیلت وبرتری مردان برزنان (در عقل، دوراندیشی، قدرت، نویسندگی، سوارکاری، تیراندازی، انتخابِ انبیاء و علما از بینِ مَردان، قرارگرفته امامتِ کبرا و صغرا و جهاد و اذان خطبه و اعتکاف و شهادت در حدود و قصاص بهاتفاق همه علما و شهادت در نکاح در فقه شافعی بر عهده مردان، زیادی سَهم و تعصیب در میراث، به گردن گرفتنِ دیه در قتلِ خطئی و قَسامه، ولایت در نکاح و طلاق، حق رجوع و تعدد زوجات و انتساب فرزندان به آنها) حاصل میشود و همه اینها دلالت بربرتری مردان برزنان دارد. (2)
علامه طباطبایی هم در ضمنِ این آیه به مفهومِ عامتری اشارهکرده است و میگوید که این زیادتیهایی که خداوند بر مردان داده برحسب آن تواناییهایی است که مردان در انجام اَعمالِ دشوار و امثال آن دارند؛ چون زندگیِ زنان یک زندگی احساسی و عاطفی است که اساس و سرمایهاش رقّت و لطافت است و مراد ازجمله «بما أنفقوا» مهریهای است که مردان به زنان میدهند و نفقهای است که همواره به آنان میپردازند. (3)
نکته مهمی که باید به آن توجه داشته باشیم این است که در این آیه شریف، تفضیل وبرتری مرد بیشتر به خاطر تمایزها و تفاوتهایِ فیزیکی و بیولوژیک میان زن و مَرد (مانند قدرت جسمانی مرد، احساسات و عواطفِ قویِ زن) عنوانشده نه برتری ازلحاظ ارزشی که بر این اساس صرفاً تفاوتهایی مدنظر است که مایه تمایز مرد از زن و تعیین نقش آنها بهعنوان زن و شوهر در خانواده میشود و بهتبع آن، نظامِ حقوق و وظایف را تحت تأثیر قرار میدهد؛ بهعبارتدیگر تفضیل در این آیه به معنایِ «تفاضل»، «تمایز» و «تفاوت» در نعمتهایی است که خداوند به هر یک از زن و مَرد عنایت کرده است و آنچه ارزش تکاملی و معنوی دارد، تنها مبتنی بر رویکرد انسان نسبت به فضلِ الهی است که او را شایسته مقامِ معنوی میکند یا در جایگاهی فروتر قرار میدهد؛ همانگونه که خداوند بنیاسرائیل را با اعطایِ نعمتهایِ مختلف تفضیل داد امّا چنین برتریای به ارزشمندی آن قوم ختم نشد، بلکه تعامل کافرانه و ناسپاسانه بافضل الهی، به غضبِ الهی منتهی شد.
نتیجه
بهاینترتیب نمیتوان تفضیل وبرتری در این آیه را به این معنا بدانیم که مردان لحاظِ شخصیتی و بهطور ذاتی ارزشمندتر زنان میباشند بلکه هر یک دارای نعمتها و تواناییهایی هستند که دیگری بهره کمتری از آن دارد؛ البته نکته دیگری که مرحوم علامه طباطبایی از این آیه به دست میآورد این است که این تعلیل در حوزه خانواده خلاصه نمیشود، بلکه این فضیلت برای مَردان نسبت به زنان حوزه فراتری را در برمیگیرد؛ بدین گونه که علت مذکور در آیه عمومیت دارد و از این عمومیت علت به دست میآید که حکمی هم که مبتنی بر آن علت است ـ یعنی قیّم بودن مردان برزنان ـ عمومیت دارد و منحصر به شوهر نسبت به همسر نیست و چنان نیست که مردان تنها بر همسرِ خود قیومیت داشته باشند بلکه حکمی که جعلشده، برای نوعِ مردان و نوعِ زنان است؛ همچنان که اموری از قبیلِ حکومت و قضا که حیات جامعه به آنها بستگی دارد متوقف است بر نیروی تعقل که بالطبع در مردان نسبت به زنان بیشتر و قویتر است؛ همچنین دفاع از سرزمین و مبارزه مسلحانه که نیازمند نیروی بدنی و عقلی است، هردوی آن در مردان بیشتر است تا در زنان؛ بنابراین قولِ خداوند متعال ﴿الرجالُ قوامون علی النساء﴾ دارایِ اطلاق است. (4)
پینوشت:
1) نساء، آیه 34
2) برگرفته از کتاب مفاتیحالجنان اثر فخر رازی، جلد 10، صفحه 71
3) برگرفته از تفسیر المیزان اثر سید محمدحسین طباطبایی، جلد 4، صفحه 543
4) همان