از غدیر تا ظهور
نوشتهشده توسط علیرضا عیسی زادهحضرت امام باقر علیهالسلام فرمودند: إِنَّمَا كُلِّفَ النَّاسُ ثَلَاثَةً: مَعْرِفَةَ الْأَئِمَّةِ وَ التَّسْلِیمَ لَهُمْ فِیمَا وَرَدَ عَلَیْهِمْ وَ الرَّدَّ إِلَیْهِمْ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ (1): مردم تنها به سه چيز تكليف شدهاند: شناخت امامان، تسليم در برابر آنان و رجوع به ايشان هنگام اختلافات.
«غدیر» و «ظهور» ابتدا و انتهای یکراه است؛ غدیر، اجمال و ظهور تفصیل غدیر است و بدین روی، انگشت اشارت هر یک بهسوی آن دیگری است؛ حضرت حق غدیر را پدید آورد تا انسان را در بستر تعالی و تکامل قرار دهد؛ و درنهایت، سعادت و فلاح بشریت را در زمان ظهور رقم زند. بدون غدیر، اسلام بیمنطق و محتوا خواهد بود؛ و بدون ظهور، غدیر تجلیگاه جهانی و آرمانی خویش را نخواهد داشت؛ و بدون این دو، نظام تکوین و تشریع هیچیک هدفمند و معقول نخواهد بودن.
نگاهی به طراحی خلقت انسان و جهان
در نظام حکیمانه و والای الهی، طراحی آفرینش انسان و جهان، محتوایی متقن و اصیل دارد؛ در این طراحی، جهان بهمنزله «راه» است؛ انسان «رهرو»؛ رسیدن به مرتبه قرب حق و مقام منیع عبودیت، «مقصد»؛ و دین «برنامه» حرکت و سیر انسان تلقی میشود؛ خداوند متعال بر این اساس، انسان را آفریده و او را رهرو راه کمال قرار داده است؛ امکانات، استعدادها و نعمتهای بشماری که به او عطا فرموده، همه زمینهها و لوازمی است که برای طی راه تکامل ضروری است و به همین سبب آنها را مسخر انسان فرموده است.
بااینهمه هنوز جای یک عنصر اساسی و عامل اصلی در نقشه الهی باقی است و آن، وجود «رهنما» است؛ درواقع راهنما حلقه واسطی است که اضلاع و حلقههای دیگر این مجموعه را به یکدیگر متصل نموده و آن را کامل میکند؛ وجود راهنمای الهی است که موجب اتصال صحیح و متعالی انسان به جهان و حرکت واقعی و جهتدار او بهسوی مقصد میگردد؛ و تنها باوجود راهنماست که آفرینش جهان و حیات انسان معنا مییابد، حرکت تکاملی او توجیه میگردد و طراحی حضرت حق نسبت بهکل نظام خلقت هدفمند جلوه میکند؛ از همینجاست که ارسال پیامبران و بحث نبوت و امامت بهعنوان یک ضرورت جایگاه خود را بازمییابد و انسجام طرح آفرینش انسان و جهان درک میگردد.
بسیاری از حقایق در این زمینه که از زاویه علم کلام و نظام تشریع تاکنون با بحثها و مناظرههای طولانی همراه بوده است، از این دریچه به صورتی کاملاً معقول، متین و «ضروری» فهمیده میشود و در محضر خردمندان و فرزانگان مورد تأیید و تأکید قرار میگیرد؛ برخی از حقایق مذکور عبارتاند از:
- اینکه جانشین پیامبر و امام بعد از او باید به تعیین الهی باشد.
- اینکه زمین و زمان هیچگاه خالی از امامت و حجت الهی نبوده و نخواهد شد.
- اینکه امام و راهنمای الهی باید از علم و عصمت برخوردار باشد.
- اینکه انسانها در صورتی به فلاح و رستگاری نائل شده و به هدف خلقت خویش میرسد که:
الف) راهنمای راه را «بشناسد»(معرفت).
ب) به او «ایمان» آورده و معتقد گردد (ایمان و اعتقاد).
ج) از او «اطاعت» کرده و به او مهر ورزد (تبعیت و دوستی).
د) همیشه با او باشد و حتی لحظهای نیز رشته اتصال و اطاعت خدا را از او نگسلد (بیعت، معیت و طی راه).
از مجموعه این مفاهیم و حقایق ما بهطور خلاصه به «ولایت» تعبیر میکنیم و میگوییم رستگاری انسانها تنها در مکتب ولایت تأمین میشود و در روایات تأکید گردیده است که:
- ولایت روح و حقیقت دین است و اسلام منهای ولایت چون کالبدی بیجان است.
- ولایت ضامن سعادت انسان در دوعالم است.
- هویت انسان و شخصیت راستین او تنها درگرو پیوند با مکتب ولایت رقم میخورد.
- حیات واقعی و سیادت و اقتدار امت اسلامی و مجد و عظمت آنان فقط در مکتب ولایت شکوفا و تضمین میگردد.
- اعمال و عبادات انسان تنها با اعتقاد به ولایت موردپذیرش درگاه حق قرار میگیرد.
یک روایت جالب
آنچه گذشت خلاصه و عصاره آیات و روایات بسیاری است که به دلیل کمی مجال از ذکر آنها صرفنظر میکنیم و تنها به ذکر یک روایت جالب در این زمینه میپردازیم.
حضرت امام باقر علیهالسلام فرمودند: إِنَّمَا كُلِّفَ النَّاسُ ثَلَاثَةً: مَعْرِفَةَ الْأَئِمَّةِ وَ التَّسْلِیمَ لَهُمْ فِیمَا وَرَدَ عَلَیْهِمْ وَ الرَّدَّ إِلَیْهِمْ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ(2): مردم تنها به سه چیز تکلیف شدهاند: شناخت امامان، تسلیم در برابر آنان و رجوع به ایشان هنگام اختلافات.
این روایت درواقع در مقام تبیین اصول تکالیف و رسالتهای اساسی انسان است که با زبان خاص روایی و ادبیات فرهنگ شیعه بیانگر حقایقی است که ذکر نمودیم؛ در حقیقت تمام تکالیف و وظایف دیگر به این سه تکلیف اساسی بازمیگردد؛ بر این اساس تکلیف اول (شناخت و معرفت)، انسان را از حیرت، انحراف، پوچی و بیهویتی نجات میبخشد؛ او را به صراط مستقیم الهی وارد میسازد و در استمرار راه توحید و نبوت بهپیش میبرد؛ راهش را از مسیر طاغوت جدا میسازد و به او هویت دینی و انسانی میبخشد.
تکلیف دوم (تسلیم)، در حقیقت تحقق عملی شناخت و جریان آن در متن زندگی آدمی است؛ تسلیم چنانچه از عمق و اصالت برخوردار گردد، ایمان، اعتقاد، بیعت، معیت و حرکت در مسیر تکامل را با خود به ارمغان میآورد؛ بهبیاندیگر، تکلیف نخست انسان را به حقیقت متصل کرده و درراه خدا وارد میکند و تکلیف دوم او را در این مسیر بهپیش برده و به مقصد نزدیک میگرداند.
تکلیف سوم نیز همین حقایق را در بعد اجتماعی و سیاسی تحقق میبخشد و از آفات، ابهامها، موانع، بنبستها، توطئهها، انحرافها، اختلافها، زمینه نفوذ و تسلط دشمن و هر آنچه مانع اقتدار، سیادت و پیشرفت جامعه و امت اسلامی است، جلوگیری میکند.
درمجموع، این سه تکلیف حکایتگر و ترسیمکننده همان خطوط اصلی و جایگاه راستین انسان در نظام تشریع الهی برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت است که بیان آن گذشت.
اصالت غدیر
با توجه به آنچه گفتیم اصالت و جایگاه بنیادین غدیر نیز بهخوبی آشکار میشود؛ با این نگاه تحلیلی و نگاه جهان شناسانه و انسان شناسانه، غدیر در نظام آفرینش یک «ضرورت» شناخته میشود؛ بدین ترتیب بعد از ختم نبوت، غدیر، «باید» باشد تا تحقق هدف آفرینش همچنان تا آخر استمرار یابد و خلقت انسان و جهان از معنا و محتوای حکیمانه الهی تهی نشود و ابتر نگردد؛ بنابراین غدیر استمرار حلقه اتصال انسان به خداست و در یک نگاه تمثیلی همچون دست الهی است که برای گرفتن دست انسانها و هدایت و سعادت آنها از آسمان بهسوی زمین دراز شده است؛ در این میان نقش انسانها را نیز نباید از یاد برد. بیتوجهی وعدم ایفای این نقش، موجب عدم تحقق هدایت و رستگاری انسان خواهد گشت؛ اگر انسان هدایت و ولایت الهی را نپذیرد و دست خود را به دست خدا که به سویش دراز شده ندهد، قطعاً به سعادت نخواهد رسید. این سنت تغییرناپذیر خداوند متعال در جهان و لازمه اختیار و انتخاب آدمی است.
بر این مبناست که آحاد جامعه اسلامی باید با غدیر و امام رهبر الهی «بیعت» کنند و ملتزم شوند که:
- همواره به دنبال او حرکت و از او تبعیت میکنند.
- هیچگاه از او و مکتب ولایت جدا نمیشوند و بیعت و عهد خویش را نمیشکنند
- برای تحقق آرمانها و اهداف این مکتب حاضر به فداکاری هستند.
متقابلاً مکتب ولایت و امام و رهبر الهی نیز به عهد خود وفا کرده و مردمان را به سعادت دنیا و آخرت رهنمون میگردد؛ آیه شریفه «و أوفوا بعهدی أوف بعهدکم (3): به عهد من وفا کنید، من هم به عهد شما وفا میکنم» چنانکه در روایات آمده به همین حقیقت اشاره دارد و عهد را عهد ولایت معرفی مینماید.
پیام غدیر
پیام غدیر نیز در دو بعد جلوهگر است؛ بعد معنوی و بعد دنیوی؛ در بعد معنوی مردم را در مراتب ایمان، معنویت، رشد و تکامل روحی و قرب به حضرت حق بالا میبرد و در بعد دنیوی حکومت دینی تشکیل داده و اقتدار و مجد و عظمت آنان را تضمین مینماید؛ (4) اینها همه در صورتی است که مردم بیعت و عهد خود با غدیر و ولایت نقض نکنند؛ امام و رهبر نظام اسلامی را تنها نگذارند؛ بر اساس شناخت خویش، همواره به دنبال او حرکت کرده و اوامر و منویات او را تحقق بخشند و در یکسخن، به عهد خود وفا نمایند.
لزوم بازگشت مردم بهسوی غدیر
حضرت حق در طراحی آفرینش و نقشه سعادت انسانها هیچ کموکاستی روا نداشته و از هیچ نعمت و عنایتی فروگذار نفرمود؛ او مکتب غدیر را به بشریت عرضه داشت و سلسله امامت را از هنگام رحلت حضرت پیامبر صلیالله علیه وآله وسلم تا قیامت طرحریزی نمود؛ اما مردم از آن اعراض کردند؛ آنان عهد و بیعت خویش را شکستند و از مکتب ولایت منقطع شدند و البته تنها و تنها خود زیانکار گردیدند و هرگز بر دامان کبریایی حضرت حق و اولیای او گردی ننشست.
خط سقیفه و ادامه آن تا امروز که در لباس استکبار و حاکمیت دشمنان اسلام آشکار گشته، چیزی جز به معنای تباهی انسان و انحراف بشریت از صراط مستقیم و هویت راستین آدمی در طول روزگار نبوده است؛ چنانکه متقابلاً غدیر نیز جز ضمانت رستگاری و فلاح بشریت در طول تاریخ نبوده است؛ در این نگاه، بشریت و بهخصوص مسلمانان برای نیل به خوشبختی و سعادت خویش چارهای جز رجوع به غدیر و ولایت ندارند؛ این امر از اصول ثابت و تغییرناپذیر طراحی الهی و نظام سنن ربوبی است؛ البته نقشه و طراحی ربوبی تام و کامل است؛ یعنی برای عاقبت و پایان آن نیز مرحلهای زیبا و شیرین تعبیهشده است؛ در نقشه الهی، غدیر ابتر نمیماند و حرکت انسان و جهان به کاملترین و والاترین مرحله یعنی «ظهور» میرسد؛ درعینحال اینجا نیز تحقق ظهور به خواستن و آمادگی مردم بستگی دارد؛ زیرا همواره فیض حق در ظرف آماده جریان مییابد و هدر نمیرود.
بنابراین اگر انسانها و خصوصاً مسلمانان از دنیای پر از ظلم و ستم و تباهی امروز که نتیجه دوری از مکتب غدیر و نقض عهد با صاحبولایت است، خسته و آزرده شدهاند چارهای جز حرکت بهسوی ظهور و امام خود ندارند؛ آنان باید به غدیر بازگردند و درراه وفا به عهد خویش قدم گذارند؛ لااقل شیعیان و رهروان مکتب ولایت باید بدین امر عنایت ورزند و جایگاهی بسیار جدی و واقعی برای آن در زندگی فردی و جمعی خود قائل شوند؛ چنانچه این امر واقع نشود تحقق وعده الهی نیز همچنان انجام نخواهد پذیرفت.
البته لطف و عنایت حضرت حق در این برهه از تاریخ بهراستی شامل ایران اسلامی و ملت قهرمان ایران شد و بهپاس رجوع آنان به صاحبولایت فقیه و نایب امام عصر، ارواحنا فداه، جلوهای از ظهور آن حضرت در این کشور متجلی گردید و بدان مقدار که مردم به عهد ولایت خویش وفا کردند، حضرت منان نیز به عهد خود وفا فرمود.
این امر نشان میدهد که اگر مردم در سطحی وسیعتر و عمیقتر به پیمان خویش وفا کنند، خداوند متعال نیز به میثاق خویش وفا فرموده و ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را تحقق خواهد بخشید؛ حقیقت مزبور در فرمایش خود امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف صریحاً بیان گشته است.
و لو أنّ أشیاعنا وَفقهم اللّه لطاعته - علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم لما تأخّر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا، علی حق المعرفة منهم بنا (5): و اگر شیعیان ما - که خداوند به طاعت خویش موفقشان فرماید - در وفا به پیمانی که با ما دارند یکپارچه و همدل میشدند، هرگز از میمنت ملاقات ما محروم نشده [و ظهور ما به تأخیر نمیافتاد] و البته سعادت حضور در محضر ما بامعرفتی حقیقی هر چه زودتر نصیبشان میگشت.
آری! ظهور، آخرین و شیرینترین مرحله طراحی آفرینش است؛ ظهور پایان همه ناکامیها و تلخیهای حیات انسانی است؛ تنها در زمان ظهور است که حقیقت غدیر برای بشریت جلوهگر خواهد شد و انسانها درخواهند یافت که چقدر بدان محتاج بودهاند؛ آنها در آن زمان درمییابند که طعم شیرین حیات راستین انسانی در کوثر غدیر نهفته بوده و لذت غدیر نیز در زمزم زلال و گوارای ظهور تجلی کرده است.
تنها در آن زمان وجدان میکنند که انسان یعنی چه! و معنای جهان چیست؟
ساکنان باغ سبز و پرطراوت ظهور تازه درخواهند یافت که شجره طیبه آفرینش به بار نشسته است، گر چه باغبان مهربان از همان آغاز و در بیابانهای گرم و سوزان سرزمین غدیر بشریت را از کویر گرم و مهلک گمراهی و تباهی بهسوی این باغ حیاتبخش دعوت کرده بود.
پینوشت:
1) اصول کافی، جلد 1، صفحه 235
2) اصول کافی، جلد 1، صفحه 235
3) بقره، آیه 40
4) تفسیر صافی، جلد 1، صفحه 85
5) بحارالانوار، جلد 53، صفحه 176