توی دانشگاه کمبریج یه هم خوابگاهی داشتیم که تفکراتش خیلی شبیه وهابیا بود. چندباری با هم بحث کرده بودیم ولی بینتیجه بود. بالاخره یه روز توی سالن خوابگاه دیدمش که قهوهجوش دستش بود
و داشت میرفت به سمت آشپزخونه. بهش گفتم: ولید! اگه یه حدیث با قرآن مخالف بود کدومش رو قبول میکنی؟
همینطور که به سمت آشپزخونه میرفتیم، یه فکری کرد و گفت: چون صدور قرآن، قطعیه باید قرآن مقدم بشه.
منم بدون مقدمه بهش گفتم: حدیث خیریه* با قرآن مخالفت داره؟
رسیدیم به ایستگاه شکم (آشپزخونه)، اونجا کلی از همخوابگاهیهامون بودن که داشتن با دوستاشون گپ میزدن و نوشیدنی سرو میکردند.
مثل همیشه تا به قسمت داغ بحث رسیدیم جوش آورد و با عصبانیت و صدای بلند بهم گفت: دروغ نگو؛ اگه راست میگی بگو ببینم با کدوم آیه قرآن مخالفه؟
بهش گفتم: قهوهجوش دستته چرا خودت جوش میاری!؟! بعد جواب دادم: اگه قول بدی تفکر کنی و تعصبات دینی خودت رو کنار بذاری بهت میگم.
بالاخره قبول کرد. منم بهش گفتم: خدا توی قرآن، سوره حجرات در بخشی از آیه۱۳ میگه: «إِنَّ أَكرَمَكُم عِندَ اللَّهِ أَتقاكُم؛ همانا با کرامتترین شما نزد خداوند، متقیترین شماست.»
هاج و واج مونده بود تا اینکه بهم گفت: آخه اون روایت از معتبرترین روایتهامونه!
جواب دادم: مگه نگفتی توی تعارض میان قرآن و حدیث، قرآن مقدم میشه؟!؟ خب نتیجهش اینه که این روایت رو کنار بذاریم دیگه.
* قال النبی (ص): «خَیرُ الناسِ قَرنی، ثُم الّذینَ یَلوُونهم، ثُم الَّذین یَلوُونهم، ثم یَجیء اَقوامٌ تَسبِقُ شَهادهُ أحدِهم یمینُه، و یمینُه شَهادَتُه»؛ «بهترین مردم، مردمان همعصر من هستند، سپس کسانی که در پی ایشان میآیند و سپس دیگرانی که در پی آنان میآیند. پس از ایشان، مردمانی میآیند که گواهی هریک، سوگندشان و سوگند هرکدام گواهیشان را نقض میکند.»(صحیح، بخاری، ح 2652، 3651 و 6429)
تولیدگر محتوا : وحید
بارگذاری شده در : 1401/10/05
استدلال وهابیان بر شرک بودن نذر برای اولیای خدا
استدلال عمده وهابیان در حرام و شرک بودن نذر برای اولیای الهی این است که آن را تشبیه به «قربانی برای بتها» میکنند.
در قرآن کریم قربانی کردن برای بتها مورد نکوهش قرارگرفته است و حیوانی که برای آنها ذبح شود تحریم شده است.[1]
بر همین اساس وهابیان ادعا میکنند که همانطور که ذبح برای بتها حرام و عملی شرکآلود بوده است ذبح و بهصورت کلی هر نذری برای غیر خدا شرک است و انجام دهنده آن کافر است! حال اگر کسی برای والدینش که مرحوم شدهاند نذر کند و عمل خیری انجام دهد مشرک شده است؟
اگر اینگونه است باید بسیاری از مسلمانان کنونی را مشرک دانست!
از بخشهای قبل روشن شد که در صیغه نذری که برای اولیاء الهی انجام میدهیم از دو لام ـ که در فارسی «برای» ترجمه میشوند ـ استفاده میکنیم و مثلاً میگوییم: «نَذرْتُ للهِ اِنْ قُضِيَتْ حاجَتي اَنْ اَذْبَحَ لِلنَّبِيِّ؛ برای خدا نذر میکنم که اگر حاجتم برآورده شد برای پیامبر قربانی ذبح کنم».
لام اول به معنای قصد قربت به خدا و لام دوم به معنای قصد بهرهمند ساختن پیامبر و هدیه کردن ثواب به آن حضرت است و هرگز این دو، معنای واحدی ندارند تا خدا و بنده او در عرض هم تصور شده باشند و شرکی صورت گرفته باشد.
ریشه اشتباه وهابیان در واحد محسوب کردن معنای همین دو لام است.
تولیدگر محتوا : شجریان
بارگذاری شده در : 1401/10/05
در دانشگاه ابن سعود چه می گذرد؟ (8)
در دانشگاه ابن سعود چه می گذرد؟
بزرگ ترین عالم تاریخ اسلام بعد از جناب ابن تیمیه، یعنی علامه محمد بن عبدالوهاب در کتاب الرسائل الشخصیة، ص65 می نویسد: «چیزی که باعث می شود یک نفر را مسلمان بدانیم اعتقاد او به توحید الوهی است.» بنابراین به صرف گفتن شهادتین کسی مسلمان نمی شود. ضمنا این مطلب، اجماعی میان تمام اهل سنت اصیل است. - ببخشید استاد! در کتاب صحیح مسلم، جلد اول بابی وجود دارد با عنوان «تحریم قتل الکافر بعد أن قال لا إله إلا الله» یعنی کشتن کسی بعد از اقرار به لا اله الا الله حرام است. در همین باب و در صفحه 96، جناب مسلم روایتی نقل می کند از اسامه که می گوید: «در یکی از جنگها به کافری برخورد کردم و او شهادتین گفت. ولی من با نیزه او را کشتم. وقتی پیامبر مطلع شد بارها و بارها مرا سرزنش کرد که چرا کسی را که شهادتین گفته است کشته ام.» باز در همین صحیح مسلم، ج4، ص1871 روایتی نقل شده که پیامبر در روز جنگ خیبر، عَلَم را به دستِ علی بن ابی طالب رضی الله عنه دادند و به ایشان فرمودند: «با دشمن به پیکار بپرداز تا زمانی که شهادتین را بر زبان جاری کنند؛ ولی بعد از اقرار به توحید و رسالت، جان و اموالِ آنها محفوظ است. اما از اینکه این اقرار واقعی است یا نه، خداوند آگاه است و حساب آنها با خداست» در صحیح بخاری، ج5، ص85 هم آمده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم به مقداد، صحابیِ خود، فرمود: «اگر کافر حربی دست تو را قطع کرد و سپس شهادتین را بر زبان جاری نمود، حق نداری به او تعرّض کنی و اگر چنین کنی، همانا تو بهمنزلۀ کافر حربی، و او بهمنزلۀ مسلمان خواهد بود» + دوستان امروز کلاس تعطیل است. بنده یادم افتاد قرار مهمی دارم. با اجازه. ( به سرعت از کلاس خارج می شود )
تولیدگر محتوا : علی بهاری
بارگذاری شده در : 1401/10/05
ازواج یا بنات
وهابیون برای اثبات برتری عایشه بر فاطمه زهرا س، به تقدّم کلمه «ازواج» بر «بنات» در آیه 59 احزاب استناد می کنند. «ازواج» به معنای «زنان» و «بنات» به معنای «دختران» است. در این آیه می خوانیم: اى پیامبر، به همسران و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو بخشى از مقنعه هاى خویش را به خود نزدیک کنند تا گردن و سینه آنان آشکار نشود.
پاسخ این شبهه را در ویدیو ملاحظه می کنید. در زبان و ادبیات عرب، تقدّم یک لفظ بر دیگری اسباب مختلفی ممکن است داشته باشد. همیشه مقدّم شدن کلمه ای به معنای شرافت و فضیلت مدلول آن بر دیگری نیست. اما مقام و منزلت صدیقه ی کبری س از آیات و روایات فراوانی قابل برداشت است. دخت گرامی پیامبر س ، کوثر نامیده شده است و در آیه ی تطهیر به پاکی و عصمتش گواهی داده شده است. پیامبر اکرم ص او را پاره ی تن خود نامیده است.
اهل سنت از عایشه نقل می کنند که گفت: «من هیچ کس را در سخن گفتن از فاطمه شبیه تر به رسول خدا ص ندیدم، هنگامی که وارد بر پدر میشد به او خوش آمد میگفت، و در برابر دخترش فاطمه بر میخاست، دست او را میگرفت و میبوسید، و او را در جای خود مینشاند». از این روست که آلوسی (از علمای سلفی و بسیار متعصّب اهل سنّت) در تفسیر روح المعانی میگوید: چنانچه همه میدانند فاطمه س سیده و سرور عترت اهل بیت است و به نظر من برترین زنان عالم، فاطمه س است، سپس مادرش خدیجه، سپس عایشه. حتی اگر کسی بگوید: دیگر دختران پیغمبر (رقیه، زینب و امکلثوم) برتر از عایشه هستند، من اشکالی در این سخن نمیبینم.
تولیدگر محتوا : ابواحمد توسلی
بارگذاری شده در : 1401/10/05
وقت ندارم کتابتو بخونم
وقت ندارم کتابتو بخونم
سامان با لحن طلبکارانه گفت: اصلا چرا علما نمیان با احمد الحسن مناظره کنن که تکلیف ما هم روشن شه! هومن هم که دیگه خواب از سرش پریده بود با تمانینه پتو رو جمع میکرد و گفت: بحث میکنن، بحث کردن، کوتاه نمیاد که! -عه کی بحث کرده؟ +مثلا آیت الله روحانی... -رئیسجمهورو میگی! +نخیر، آیت الله سید محمدصادق روحانی گفتن بیا قم بحث کنیم! یارو گفته بود نه شما میخواید منو بکشید! فکر کن یارو نمیتونه طی الاض کنه زود برگرده! بعد آقای روحانی... -رئیسجمهور؟ +عه! نه دیگه آیت الله سیدمحمدصادق روحانی گفتن خب آدرس بده من بیام صحبت کنیم! گفته بود نه میخواید بریزید اینجا منو بکشید! آقای روحانی... - این بار رئیسجمهور دیگه؟ +یه بار دیگه وسط حرف من بپری میگیرم میخوابم دیگم نمیتونی بیدارم کنیا! -خیله خب بابا شوخی کردم! بگو +آره، خلاصه آیتالله سیدمحمدصادق روحانی گفته بودن خب یه کشور دیگه تعین کن بریم اونجا بحث کنیم! گفته بود نه شما کلا میخواید منو بکشید! -ای بابا یکی هم نیست بگه اینا اگه میخواستن تو رو بکشن که الان تو سلول روحالله زم چهرت نورانی شده بود که! +آره داشتم میگفتم، بعدش آقای روحانی... -این بار دیگه رئیسجمهور؟... نه!... آره؟.... +من خوابیدم... خُر پُفففففف -اه پا شو دیگه خودتو لوس نکن! + کسی که خوابه رو میشه بیدار کرد اما... سامان پارچ آب رو روی سر هومن ریخت. هومن هول هولکی پاشد و گفت: چی کار میکنی دیوونه تختو خیس کردی! -خواستم ثابت کنم میشه! +چی میشه؟ -میشه کسی که خودشو به خواب زده هم بیدار کرد! +مسخره صبر میکردی حرفم تموم شه شاید میگفتم کسی که خودشو به خواب زده هم میشه بیدار کرد! -حالا جمله رو بعدا درست میکنی بگو ببینم ته بحث آقای روحانی چی شد؟ +رئیسجمهور؟ خخخخخ هیچی دیگه آیتالله روحانی گفتن خب من 10 جلد کتاب فقه دارم، شما ایرادات منو همینجوری بدون این که بیای یا جات رو به ما بگی، بگو؟ یارو هم گفته بود من وقت ندارم کتابای شما رو بخونم! -خب ایرادش چیه؟ لابد وقت نداشته دیگه! +اون حوله رو از پشت سرت بده من! -بفرما! + داریم راجع به امام زمان حرف میزنیما... امامی که ندونه تو کتاب چی نوشته، نتونه به همه ی زبون ها صحبت کنه، نتونه امامتش رو به یه مرجع اثبات کنه امامه؟ -خب نه، اگه پسر امام بود چی! +خدا بگم چیکارت کنه لباس تمیز ندارم! چی گفتی تو؟ -میگم اگه هنوز امام نشده باشه چی! خودش میگه من امام بعد از امام زمانم دیگه! +دیگه داری میری رو اعصاب منا! خب یه زنگ بزنه از از بابایی بپرسه دیگه! چطور تو میتونی از این طرف سالن به اون طرف سالن تقلب برسونی، امام نمیتونه به پسرش یه ندا بده؟ -راست میگیا بهش میگم اگه زبونی که خودم برا تقلب ساختم رو فهمید امامه! +از دست تو... پا شو پا شو سر این رو تختی رو بگیر دست گلت رو بندازیم رو تراس خشک شه! بعدم بیا یه کتاب بهت میدم بشین تاریخ بخون ببن بابیت و بهائیت و وهابیت چطو به وجود اومده...
#ابراهیم_کاظمی_مقدم
لینک همین مطلب: «https://eitaa.com/tanzac/1307»
تولیدگر محتوا : علی بهاری
بارگذاری شده در : 1401/10/05
مجموعه ای از عقاید وهایبت و رد بر آنها
فتواهای عجیب وهابیت, منع لعن شیطان, حرمت فوتبال, حرمت تصویر برداری, تشویق کردن کفر است
توسل به اولیای الهی, حکومت یک خانواده بر ملت, حرمت تکفیر مسلمان از دید اهل سنت, عدم تحریف قرآن از نظر دید شیعه, جمعیت وهابیت در حاشیه خلیج فارس
کلبانی متزلزل, امامت مسجد الحرام, فتوا به جواز ورق بازی و رقص, بازی در فیلم تبلیغات
عبدالوهاب, علمای اهل سنت, شیخ علوی بن احمد, شیخ عبدالله هرری, خوارج, ابن تیمیه, بدعت گزاری
نظر علمای اهل سنت, ابن تیمیه, محمد زاهد کوثری, حسن بن علی السقاف, هوای نفس
رویکرد تبلیغاتی وهابیت, عوام گرایی, معرفی خود به نماینده اسلام, سیاه نمایی نسبت به شیعه
جنایت وهابیت علیه حجاج ایرانی, اعدام جوان یزدی به نام ابوطالب, کشتار حجاج در منی, برائت از مشرکین
راهکار وهابیت برای تغییر مذهب شیعیان, ترویج و چاپ کتاب, استخراج فتاوی شیعیان, تخریب احادیث
مشهورترین علمای منتقد وهابیت, شیخ محمود سعید ممدوح, آیت الله شیخ جعفر سبحانی, سید حسن السقاف, دکتر شریف حاتم العونی
عالمان اهل سنت که از سادات هستند, حسینی و حسنی, شهید ماموستا سید محمد شیخ الاسلام, مولوی سید عبدالواحد سید زاده, مولوی محمد عمر سربازی,
معرفی چند کتاب شیعی در نقد وهابیت, وهابیت بر سر دوراهی, آیت الله مکارم, آیین وهابیت, آیت الله سبحانی, کشف الارتیاب فی اتباع, علامه سید محسن امین, درسنامه نقد وهابیت,
تخریب آثار اسلامی, تخریب قبه مقام ابراهیم, غارت اموال حرم پیامبر, تخریب قبور ائمه, تخریب قبر عبدالله بن عباس
حمله وهابیت به شهرها, حمله شهر مدینه, حمله به شهر نجف, حمله به شهر کربلا, حمله به شهر مکه مکرمه
راهکارهای جنگی وهابیت, کشتن نوزادان, غنیمت گرفتن اموال, بمباران کردن بیمارستان, مدارس, تخریب اماکن مذهبی و مساجد
علمای معاصر الازهر مصر, منتقد وهابیت, شیخ علی جمعه, شیخ احمد محمود کریمه, شیخ الحسن الشافعی, شیخ احمد الطیب,
کتب معروف اهل سنت, نقد وهابیت, معاصر
دلایل جواز توسل به اولیای الهی, توسل به رسول الله, توسل عمر به عموی پیامبر, توسل مرد نابینا به پیامبر
حکومت یک خانواده بر ملت, ملک سعود بن عبدالعزیز, ملک عبدالله بن العزیز, ملک فیصل بن عبدالعزیز, ملک سلمان بن عبدالعزیز
خطرات تکفیر, افراط گری در حوزه فردی و اجتماعی, تضعیف اتحاد مسلمین, حبط و نابودی اهمال خیر, اسلام هراسی
راهکار ایجاد وحدت بین مذاهب اسلامی, گفتگو در مسائل اخلاقی, حسن ظن به دیگران
حرمت تکفیر مسلمانان, دیدگاه علمای اهل سنت, ابو حامد غزالی, امام ابوالحسن اشعری, امام فخر رازی
حرمت تکفیر, از دیدگاه اهل سلف, امام شافعی, ابن سیرین, اوزاعی, عثمان بن سعید دارمی
عدم تحریف قرآن, از دیدگاه علمای شیعه, شیخ طوسی, سید مرتضی, علامه طباطبایی, امام خمینی, شیخ مفید
جمعیت وهابیت, ساکن در خلیج فارس, کویت, قطر, امارات, بحرین, عربستان سعودی
تولیدگر محتوا : آرمان
بارگذاری شده در : 1401/12/03
شبهه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها توسط وهابیون
شبهات نخ نما و پوسیده وهابیون, شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها, سلفی ها, اصلا تا 20 سال قبل خبری از شهادت نبوده, سال 1379 تعطیل رسمی شد شهادت حضرت, ادعای وهابیون, چهار قرن بعد از رسول خدا, چهارصد سال بعداز وفات پیامبر صلوات الله علیه, درغگو کم حافظه است, برای شهادت بی بی دو تا تاریخ وجود داره, مصنف ابی شیبه, بلاذری, تهدید کرن خلیفه ی دوم, آتش زدن خانه, تقویم سال 1335, هفتاد سال پیش, تقویم قدس سال 1365, روزنامه های صدسال پیش, وفات حضرت فاطمه سلام الله علیها, شبهه ی وفات نه شهادت, وفات معنای عامی دارد, دروغ گفتن وهابیت, شهادت رسیدن عمر, در کتاب خودشان نوشته وفات عمر, البدایة و النهایة
نامگذاری فرزند به عبد النبی از دیدگاه وهابیت, شرک, مغزهای کوچک زنگ زده وهابیت, تغییر دادن نام, عبد رب النبی, عبدالرسول, خضوع و خشوع, معنای معروف, محمد حسان, دکتر محمد سعید سلطان, عبودیت معروف, عبودیت را فقط برای خدا می دانیم, مضاف در تقدیر است, عبد رب النبی, عبد رب الرسول, عبادت پیامبر مقصود نیست, اهل سنت, وهابیت
داعش, تکفیری, وهابیت, کفر و شرک, ایاک نعبد و ایاک نستعین, پرچم اسلام, ریختن خون مسلمان, افراطی کج فهم, عبادت کردن خدا, توسل به غیر خدا, توسل به بنده خدا, شفاعت و استغاثه, کمک خواستن از خدا, اجازه دادن خدا برای توسل, دیدن بخشی از آیه, قبول داشتن قسمتی از قرآن, دیدن همه ی آیات باهم, غیر از خدا هیچ یاری کننده ای نیست, یاری کردن پیامبر با خود مؤمنین, حضرت عیسی, چه کسی مرا درراه خدا یاری میکنه, حواریون, مایاری کننده هستیم, تفسیر شدن آیات قرآن توسط یکدیگر, شفاعت, تفسیر به رای, تهمت زدن به مسلمان ها
زیارت قبور, صحبت کردن بااموات, شنیدن صدا, توبه کردن, حضرت شعیب, حضرت صالح, بعداز عذاب با قومش صحبت کرد, اموات صدای ما را نمی شنوند, مشرکین مثل مرده های توی قبرند, موعظه کردن سودی نداره, کر نبودن مشرکین, نشنیدن صدای پیامبر, از پیامبران گذشته سؤال کن, شنیدن برای جسمه, پوسیدن جسم, آدم خواب یا بیهوش, حقیقت انسان به روح اوست, روح مرده که نمی پوسه, برزخ فاصله انداخته بین زنده ها و مرده ها, کسی نمی تونه از اون دنیا برگرده, معنای آیه, رفتن پیامبر به زیارت قبور, صحبت کردن با اموات, جنگ بدر, صحبت کردن با کشته ها, قسم خورد مرده ها صدای اونها را میشنون, تلقین دادن, چرا اصحاب پیامبر از ایشان تقاضای حل مشکل داشتند, سلام دادن به پیامبر در نماز,
تخریب آثار و قبور اسلامی, جوان های مسیحی, انکار وجود پیامبری به اسم عیسی, اثری از حضرت مسیح نیست, نعمت بزرگ, مرقد رسول خدا صلوات الله علیه, مسجدالنبی, افراطی نادان, از بین بردن آثار, محو کردن آثار معنوی مسلمانان, باقی نماندن نامی از پیامبرخدا, مسجد پیامبر, ساخت مسجد روی قبور, اصحاب کهف, کجای قرآن نوشته, مشرکین بدخواه مخالف بودن
قبله, قرآن, پیامبر خدا صلوات الله علیه, مشترکات مسلمانان, قسم خوردن به حق پیامبر صلوات الله علیه, برطرف کردن درگیری ها بین مسلمان ها, گفتن شهادتین, قسم به غیر خدا شرک است, جهادی بی سواد, منظور قسم به لات و عزی بوده, بت های جاهلی, قسم خوردن پیامبر صلوات الله علیه به غیر خدا, قسم خورد صحابه, قسم خوردن حضرت علی علیه السلام, قسم خوردن ابی بکر, اهل سنت, قسم به مخلوقات حرامه, اختلاف نظر در احکام, ربط نداشتن به عقیده, تلاوت قرآن, قسم به خورشید, قسم به نفس انسان, قسم به طور, قسم به انجیر و زیتون, قسم به شهر مکه, قسم به روز و شب, ده شب ذی الحجه, منظور خدای خورشید و خدای ماه, تفسیر به رای
جشن, مولود عظیم, تولد پیامبر صلوات الله علیه, بدعت و حرام, بدعت یعنی سند و مدرک شرعی ندارد, به فضل خدا شادمان شوید, پیامبر رحمة للعامین, شکر نعمت, روزه گرفتن پیامبر در روز دوشنبه, بعثت در روز دوشنبه بود, انجام ندادن توسط صحابه, جشن برای شیوخ وهابی, جمع شدن مسلمان ها, سنت های قشنگ دینی, سلام و صلوات به رسول خدا صلوات الله علیه, درود فرستادن خدا و فرشتگان به رسول خدا صلوات الله علیه, اطعام و صدقه دادن, کریم السجایا, جمیل الشیم
شناخت جریان گروه های تکفیری و جهادی, داعش, وهابیت, سلفی گری, اهل رأی, مدینه, بصره, کوفه, محمد بن ادریس, شافعی, اصحاب اثر, اصحاب حدیث, کتابچه اصول السنة, اعتقادات اهل سنت, اشاعره, معتزله, مذاهب کلامی, ابن تیمیه, مخالفت با احادیث اهل بیت علیهم السلام, قرن دوازدهم, محمد بن عبد الوهاب, حجاز, صنعانی, دهلوی, هند, سلفی زیدی, دیوبندیه, محمد بن سعود, جریانات انحرافی, مقبل بن هادی الوداعی, یمن, تفکرات زیدی سلفی, شاه ولی الله دیلوی, محمد قاسم نانوتوی, سهارنپور, فقه حنفی, گرایش تصوف, یوبندی محصول شریعت،طریقت،سیاست, انگلستان, ابوحنفیه, جماعة التبلیغ, امپراطوری عثمانی, نفوذ فرهنگ غرب, ملک عبد العزیز, مصر, قذافی, مکتب اخوان المسلمین, خلافت اسلامی, حسن البنا, گرایشات انقلابی, سید قطب, جهاد با حاکمان سکولار, افغان العرب, شوروی, سلفیان جهادی, اسلام و تعالیم اسلامی, امنیت و منابع کشورهای اسلامی, اسلام هراسی, القاعده, دهه ی نود میلادی, آمریکا, پاکستان, عبدالله عزام, اسامه بن لادن, عزام, تفاوت مجاهدین عرب و افغان, طالبان, دارالعلوم حقانی, رفتارهای وحشیانه, دستگاه امینت پاکستان, سپاه پاکستان و لشکر جهنگوی, سپاه صحابه, شیعه ستیزی, داعش, فرزند ناخلف القاعده, عراق و سوریه, زرقاوی, ابوعمر البغدادی, صدام, حزب بعث, عشیره عراق, سال 210, ابوبکر البغدادی, دولة الخلافة الاسلامیة, ابوقتاده, مالکی, جبهة النصرة, نینوا, اول رمضان 1436, پرچم داعش یگانه پرچم توحیدی, اتحاد اهل سنت و شیعه, جمهوری اسلامی ایران, اهل سنت ایران اعلام بیزاری کرده, حزب الله لبنان
تولیدگر محتوا : بابائی
بارگذاری شده در : 1402/05/11
فرار وهابی از مناظره عید غدیر
مناظره, گل یا پوچ, ادعای بر حق بودن, چند نفر شیعه سنی شده, چند نفر سنی شیعه شده, الموسوعة المستبصرین, ده ها نفر از مولویون سنی شیعه شده, دلیل شیعه شدن, شبهای پیشاور
تولیدگر محتوا : حسن حسن پور
بارگذاری شده در : 1402/05/28
بدعت بودن مذهب سلفیه
شیخ محمد سعید رمضان البوطی, علمای بزرگ اهل سنت سوریه, شیخ شام, مخالف جریان وهابیت, السلفیة مرحلة زمنیة مبارکه لامذهب اسلامی, نقد وهابیت, مغایر با عقاید صحابه, سه قرن نخستین اسلام, مذهب سلفیه وجود نداشت, سلفیه بدعت جدید, سلفیه نام مقدس, توسط محمد بن عبدالوهاب دزیده شده,
علامه شیخ یوسف نهبانی, علمای اهل سنت, منتقدین وهابیت, فلسطین, کتاب شواهد الحق فی الاستغاثة بسید الخلق, علمای اربعة, حنفی, شافعی, مالکی, حنبلی, گروهی ناقص العقل, فرقه ای اهل بدعت, در نجد ظهور یافته, دوری کردن از این فرقه, بزرگترین سپاه شیطان, جنگیدن با عقائد مسلمین
سید احمد غماری, سادات حسنی, امام حسن مجتبی علیه السلام, مؤافین بزرگ اهل سنت, کشور مغرب, منتقد وهابیت, کتاب الجواب المفید للسائل المستفید, محمد بن عبد الوهاب, شاخ شیطان, وهابیت مذهبی فاسد, کتاب ابن تیمیه, سراسر ظلمت وتاریکی, قطع العروق الوردیة, ویژگی پیروان وهابیت, افرادی گمراه و گمراه کننده, تفسیر احادیث بر اساس هوا و هوس, بدترین مخلوقات,
شفاعت به صراحت در قرآن كريم و روايات فراوانى بيان شده و اصل شفاعت اولياى الهى در آخرت، مطلبى مسلّم و مورد قبول جميع مسلمين است. برخى از علماى اهل سنت، به تفصيل در مورد شفاعت سخن گفته و بر آن تأكيد كرده اند.
صحيح مسلم، ج 1، ص 117 و 130 و ج 2، ص 22 و ج 7، ص 59؛
صحيح بخارى، ج 1، ل ص 36، 92، 119، 159 و ج 8، ص 83 و ج 9، ص 160، 170؛
مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 281، 301 و ج 2، صص 307، 426، 444، 518، 528 و ج 3، صص 5، 12، 20، 63، 79، 94، 213، 218، 325، 345، 354 و ج 4، صص 108، 131، 212 و ج 5، صص 143، 149، 257، 347 و ج 6، ص 428
مصادر معتبر متعدد روايى ديگر همچون:
سنن ترمذى، سنن دارمى، موطأ مالك، سنن ابى داوود، سنن نسائى، سنن ابن ماجه. در مورد بحث هاى كلامى رجوع كنيد به: امام فخر رازى، تفسير مفاتيح الغيب، ج 3، ص 63 و قاضى عياض، شرح صحيح مسلم، ج 2، ص 58 و علاء الدين علامه قوشجى، شرح تجريد، ص 501 و دكتر ناصر الجديع، الشفاعة عند اهل السنة و الرد على المخالفين فيها،... (در اين زمينه ر.ك: آيت الله جعفر سبحانى، شفاعت در قلمرو عقل، قرآن و حديث ، ص 21).
فرقه وهابيت نيز به شفاعت اولياى الهى در آخرت معتقدند و آن را از اصول مسلم اسلامى مى دانند. محمد بن عبدالوهاب (مؤسس فرقه وهابى) مى نويسد: «طبق روايات اسلامى، پيامبر اسلام و نيز پيامبران ديگر و فرشتگان و اولياى الهى و كودكان در رستاخيز، شفاعت مى كنند» الهدية السنية، الرسالة الثانية، ص 42؛ كشف الارتياب، ص 193. و «از امور مسلّم در آخرت، شفاعت است و بر هر مسلمانى لازم است كه به شفاعت پيامبر و ديگر شفيعان ايمان داشته باشد» كشف الارتياب، ص 240.. ابن تيميه (پايه گذار افكار وهابيان) مى نويسد: «تمام پيامبران و صديقين و غير آنان، درباره گنه كاران شفاعت مى كنند تا معذّب نشوند و اگر وارد دوزخ شده اند از آن بيرون آيند». الرسائل الكبرى، ج 1، ص 407.
بنابراين شفاعت اخروى امرى مسلم و مورد اتفاق جميع فرقه هاى مسلمين است. هر چند دو فرقه معتزله و خوارج، كه اقليتى از اهل سنت هستند، در عين پذيرش اصل شفاعت اخروى، آن را منحصر در ترفيع درجات مؤمنان دانسته و شفاعت اخروى در مورد گنه كاران را قبول ندارند. اين ديدگاه از سوى ساير علماى اهل سنت مورد نقد و رد قرار گرفته است. ر.ك:
الف. قاضى عيّاض، شرح صحيح مسلم، ج 2، ص 58؛
ب. فخررازى، تفسير مفاتيح الغيب، ج 3، ص 63؛
پ. ابن تيميه، الرسائل الكبرى، ج 1، ص 481؛
ت. فتال نيشابورى، روضة الواعظين، ص 405. اختلاف فرقه وهابيت با عموم مسلمين در اين است كه مى گويند: فقط بايد از خدا خواست كه شفاعت شفيعان را در حق ما بپذيرد و ما حق نداريم به طور مستقيم از خود شفيعان درخواست شفاعت كنيم و مثلاً نبى اكرم را مورد خطاب قرار دهيم و از او بخواهيم براى ما شفاعت كند! در حقيقت، وهابيان منكر توسّل به اولياى الهى اند.
تولیدگر محتوا : جبله
بارگذاری شده در : 1402/07/27
فتوای تکفیر مسلمین توسط وهابیت
برادرم محمد بن عبدالوهاب همه مسلمانان را کافر می داند. سلیمان بن عبدالوهاب برادر محمدبن عبدالوهاب، صواعق الالهیه فی الرد علی الوهابیه، ص124
تولیدگر محتوا : کریمیان
بارگذاری شده در : 1402/07/27
شبهه:زیارت قبور شرک است
وهابیان، حاضر شدن بر سر قبر بزرگان دینی و حتی قبر پیامبر اسلام ص را شرک دانسته و به بسیاری از مسلمانان تهمت شرک می زنند در حالی که بسیاری از بزرگان اهل سنت که مورد قبول وهابیان هم هستند در کتب خود تصریح به این مطلب دارند که به زیارت بزرگان دینی رفته اند.
یکی از این بزرگان جناب ابن خزیمه پیشوای اهل حدیث می باشد که جناب حاکم نیشابوری جریان به زیارت امام رضا ع رفتن ابن خزیمه را این گونه بیان می کند.
قال [الحاکم] وسمعت أبا بکر محمد بن المؤمل بن الحسن بن عیسى یقول خرجنا مع إمام أهل الحدیث أبی بکر بن خزیمة وعدیله أبی علی الثقفی مع جماعة من مشائخنا وهم إذ ذاک متوافرون إلى زیارة قبر علی بن موسى الرضی بطوس قال فرأیت من تعظیمه یعنی بن خزیمة لتلک البقعة وتواضعه لها وتضرعه عندها ما تحیرنا. حاکم نیشابوری گفت: از محمّد بن مؤمل شنیدم که میگفت: همراه ابن خزیمه پیشوای اهل حدیث و همتراز او ابو علی ثقفی و جمع زیادی از بزرگان ، به زیارت قبر علی بن موسی الرضا علیهما السلام، در طوس رفتیم. ابن خزیمه، چنان در برابر بارگاه آن حضرت، تعظیم و کرنش میکرد که حیرت زده شدیم العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى۸۵۲هـ)، تهذیب التهذیب، ج ۷ ص ۳۳۹، ناشر: دار الفکر – بیروت، الطبعة: الأولى، ۱۴۰۴ – ۱۹۸۴ م.
تولیدگر محتوا : کمالی
بارگذاری شده در : 1402/07/27
کیفیت رفتار شیعیان با اهل سنت
معاویة بن وهب می گوید: به امام علیه السلام عرض کردم:
« كَيْفَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِيمَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَ قَوْمِنَا وَ بَيْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ مِمَّنْ لَيْسُوا عَلَى أَمْرِنَا ؟ فقَالَ: تَنْظُرُونَ إِلَى أَئِمَّتِكُمُ الَّذِينَ تَقْتَدُونَ بِهِمْ فَتَصْنَعُونَ مَا يَصْنَعُونَ فَوَ اللَّهِ إِنَّهُمْ لَيَعُودُونَ مَرْضَاهُمْ وَ يَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُمْ وَ يُقِيمُونَ الشَّهَادَةَ لَهُمْ وَ عَلَيْهِمْ وَ يُؤَدُّونَ الْأَمَانَةَ إِلَيْهِمْ؛ چگونه با شیعیان و دیگر دوستان از اهل سنت رفتار کنیم؟ امام فرمود: به امامانی که مقتدای شما هستند و از آنها پیروی می کنید، نگاه کنید و همانگونه که آنها معاشرت دارند، رفتار کنید.[ امام سپس نحوه معاشرت امام را چنین توضیح داد:]به خدا قسم امامان شما از بیماران آنها عیادت و در تشییع جنازه آنها شرکت می کنند، برای آنها، چه به نفعشان باشد یا ضررشان، شهادت می دهند و امانت های آنها را ادا می کنند».1
گروه های مختلف اهل سنت
امام(ع)، طبق روایت پیش گفته، چهار نمونه از چگونگی رفتار و معاشرت با مسلمانان غیر شیعه را بیان کرده است.البته همه اهل سنت یکسان نیستند و با تمام آنها نمی توان یکسان برخورد کرد؛ چرا که آنها از جهتی بر سه گروهند:
1.ناصبی ها و دشمنان ائمه معصومین(ع) ؛ ما از آنه بیگانه ایم و حتی مشهور فقهای ما به نجاست آنها معتقد هستند.2این گونه افراد، در زمان ما بسیار کم اند، و پیروان این گروه روز به روز کمتر می شوند.
2.کسانی که با ائمه(ع) مخالفت و عنادی ندارند؛ ولی مخالفت شیعه هستند. وهابی هاغالبا این گونه اند.آنها به حضرات ائمه معصومین ناسزا نمی گویند و آنها را به عنوان فرزندان پیامبر قبول دارند و حضرت علی(ع) را نیز خلیفه چهارم پیامبر(ص) می دانند؛ ولی با شیعه به مخالفت برخاسته اند.
3.کسانی که موالی و دوستدار اهل بیتند و به شیعه نیز علاقه مند هستند؛ولی در برخی مسائل عقیدتی و احکام فقهی با شیعه اختلاف نظر دارند.
رفتار ما با هر سه گروه یکسان نیست. با گروه سوم رفتاری دوستانه خواهیم داشت. به امید آن که این گونه معاشرت ها سبب جذب آنها به عالم تشیع گردد.
اما در مورد گروه دوم، یعنی وهابی ها، در شرایط فعلی باید با آنها مدارا کنیم و حتی طبق روایات3 در نماز آنها شرکت نماییم. لذا امام خمینی(ره) به حجاج بیت الله الحرام دستور داد که نمازهای جماعت کاروانی را تعطیل و در نماز جماعت آنها شرکت کنند.4
در مورد گروه اول که حکم روشن است و موضع ما مخالفت با آنهاست.
1.وسائل الشیعه،ج8،باب1،ح3
2.این مطلب در رساله توضیح المسائل مراجع محترم تقلید-حفظهم الله-آمده است.
3.وسائل الشیعه،ج5،ص381تا383
4.مناسک حج امام خمینی،ص440،مساله1و3
تولیدگر محتوا : عجمی
بارگذاری شده در : 1402/07/27
بینش وهابی در مساله استغاثه و تاثیر آن بر تکفیرگرایی
از آنجا که امروزه موتور محرک جریانهای تکفیری، افکار وهابیت است، بجاست که افکار ایشان مورد بازخوانی قرار بگیرد. وهابیت و گروههای تکفیری با عقاید واهی و به دور از فکر اسلامی در پی بدنام کردن نظرات اسلام در باب بزرگان دین هستند. بزرگان هر دینیمایه برکت و دستگیری از پیروان آن آئین خوانده شده و مورد احترام و تقدس قرار میگیرند. دین اسلام نیز از این قاعده مستثنی نیست و به پیروان خود دستور به کمکخواهی از پیشوایانی که از دنیا رفتهاند میدهد. اما وهابیت با بهرهگیری از افکار محمد بن عبدالوهاب به این فراخوان کمکخواهی از پیشینیان، که در ادبیات دینی استغاثه خوانده میشود، دستدرازی کرده و آن را سبب شرک میداند و پس از آن حکم تکفیر را بر مسلمانان جاری میداند. محمد بن عبدالوهاب با استناد به کلام ابنقیم در این باره مینویسد: «ومن أنواعه طلب الحوائج من الموتى، والاستغاثة بهم، والتوجه إليهم. وهذا أصل شرك العالم، فإن الميت قد انقطع عمله، وهو لا يملك لنفسه نفعا ولا ضرا، فضلا لمن استغاث».[1] "از انواع شرک، طلب نیاز از مردگان، استغاثه از ایشان و توجه به آنان است. این اصل شرک در دنیاست، کسی که از دنیا رفته است، عملش از این دنیا قطع شده است و او مالک نفع و ضرر خود نیست چه برسد به اینکه طلب نیاز از وی شود". تکفیر در کلام بالای محمد بن عبدالوهاب برگرفته از یک قیاس است که در ذیل میآید: صغری: استغاثه از مردگان شرک است. کبری: شرک به خداوند مجاز نیست. نتیجه: پس استغاثه به مردگان، مجاز نیست. در کبرای قیاس که بحثی نیست و همه مسلمانان، شرک به خداوند را مجاز نمیدانند. اما صغری محل بحث است. محمد بن عبدالوهاب، در کلام خود، صغری را به گونهای بیان میکند که گویا مورد پذیرش تمام علمای اسلام است. در حالی که از سویی چنین نیست که عالمان دین اسلام به صغرای قیاس پایبند باشند و از سویی دیگر چون مساله اجماعی با پایبند نبودن علمای اسلام به صغری اجماعی نشد، هر کس میتواند به اجتهاد خود عمل کند و کسانی که این استغاثه را شرک نمیدانند، میتوانند به بزرگانی که از دنیا رفتهاند، استغاثه کنند. اما اینکه هر کس میتواند در مسالهای که اجماعی نیست به اجتهاد خود عمل کند نیز مورد تایید محمد بن عبدالوهاب است. وی در این باره میگوید: «اگر مسالهای اجماعی بود، در آن بحثی نیست و اگر مسالهای اجماعی نبود و اجتهادی بود، هر کس میتواند بنا بر مذهب خود عمل کند و انکار نمیشود».[2]
پینوشتها:
[1] نجدی، محمد بن عبدالوهاب، مفید المستفید فی کفر تارک التوحید، محقق: اسماعیل انصاری، ریاض، انتشارات محمد بن سعود، بیتا؛ ص296. [2] همان، الرسائل الشخصیه، محقق: صالح الفوزان، ریاض، انشارات ملک سعود، بیتا؛ ص41.
تولیدگر محتوا : امید
بارگذاری شده در : 1402/07/27
تفاوت روشن توسل شیعه و توسل مشرکان
بسم الله الرحمن الرحیم
وهابيون از سرعناد و نادانی با استفاده از آیاتی که مشرکان را مورد خطاب قرار میدهد، شیعه را مشرک نامیده، و میگویند همانطور که مشرکان به بت متوسل میشوند، شیعه هم به ائمه متوسل میشود.
توضیح مطلب:
به طور قطع در صورتى مىتوان به اين آيات متشبث شد و مؤمنان را در رديف مشركان قرار داد كه وجه مشتركى بين مؤمنان متوسل و استغاثه جو، با مشركان گرفتارِ توهّم و پندار، وجود داشته باشد؛ از همين جا اين پرسش بسيار مهم رخ مىنمايد كه چه تحولى پس از وفات انبيا و اولياء پديد آمده كه موجب شده اين امور كه در زمان حيات نبى يا ولىّ، عين توحيد و تقرّب آفرين بوده، اكنون عين شرك و مايه سقوط انسان گردد.
وهابيان بر اين باورند مردگان، پس از وفات، همانند سنگ و چوب مىشوند كه هيچ ادراكى ندارند، چيزى را نمىشنوند و سود و زيانى ندارند و اگر هم ادراكى دارند براى ما قابل فهم نيست. از اين رو، آنان با بتهاى جامدِ بى روح يكسانند و عمل مؤمنان نيز در توسل و شفاعت و استغاثه به آنان پس از وفات، همانند عمل مشركان درباره بتها خواهد شد. از همين جاست كه اساسىترين دليل آنان بر اين منع، تشبّث به آياتى است كه مشركان را خطاب قرار مىدهد. مانند اين آيات كه مىفرمايد: «وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ إِنْ تَدْعُوهُمْ لا يَسْمَعُوا دُعاءَكُمْ وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجابُوا لَكُمْ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ [فاطر/ ۱۳- ۱۴] و كسانى را كه جز او مىخوانيد (و مىپرستيد) حتى به اندازه پوست نازك هسته خرما مالك نيستند! اگر آنها را بخوانيد صداى شما را نمىشنوند، و اگر بشنوند به شما پاسخ نمىگويند؛ و روز قيامت، شرك (و پرستش) شما را منكر مىشوند».[۱] اكنون بايد ديد نخستين بار چه كسى به اين آيات تشبث جسته و آيا معناى اين آيات همين گونه است كه اينان مىگويند؟
اين نكته قابل پذيرش است استناد به اين آيات كه مشركان را خطاب قرار داده براى اثبات حرمت توسل و شفاعت تا پيش از ابن تيميه (قرن هشتم) مطرح نبوده است؛ وى نخستين بار عمل مؤمنان را با مشركان مقايسه كرده و هر دو را يكسان پنداشته است.[۲] پس جای سوال است که چرا برای اولین بار فقط ابن تیمیه از این آیات شرک بودن توسل را اثبات کرده است؟ چرا مفسرین دیگر از این آیات شرک بودن توسل را اثبات نکردهاند؟ حتی تفسیر ابی حاتم که به قول ابن تیمیه از بهترین تفاسیر است. [۳] درباره آیه مذکور میگوید: «منظور از این آیه مشرکان است که بتها را خدا قرار میدادند و عبادت میکردند»،[۴] با این وجود کدام انسان عاقلی میگوید که توسل به اولیای الهی به معنای پرستیدن آنهاست؟
پینوشت:
[۱]. عبد الرحمن بن حسن آل الشيخ، فتح المجید ج ۱ ص ۴۸۷، الناشر: وزارة الشؤون الإسلامية والأوقاف والدعوة والإرشاد - المملكة العربية السعودية ، تاريخ النشر : ۱۴۲۱هـ (فبيّن الله تعالي إن دعاء من لا يَسمَع ولا يستجيب شرك يَكفُر به المَدعُوّ يوم القيامة ... فكل ميّت أو غائب، لا يسمع ولا يستجيب ولا ينفَع ولا يضُر)
[۲]. مناوي، فیض القدیر ج ۲ ص ۱۳۴، الناشر : المكتبة التجارية الكبرى – مصر، الطبعة الأولى ، ۱۳۵۶ (ويحسن التوسل والاستعانة والتشفع بالنبي إلى ربه ولم ينكر ذلك أحد من السلف ( ۱ ) ولا من الخلف حتى جاء ابن تيمية فأنكر ذلك)
[۳]. ابن تیمیه، منهاج السنّة ج ۷ ص ۱۷۹، تحقیق محمد رشاد سالم، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية، الطبعة الأولى. (ابن أبيحاتم يُعدّ من العلماء الأكابر الذين لهم في الإسلام لسان صدق، وتفاسيرهم متضمّنة للمنقولات التي يعتمد عليها في التفسير)
[۴]. ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج ۱۰ص ۳۱۷۷، محقق: طيب، اسعد محمد، ناشر: مكتبة نزار مصطفى الباز، مكان چاپ: عربستان، رياض، سال چاپ: ۱۴۱۹ ه. ق. (عن السدى في قوله: إِنْ تَدْعُوهُمْ لا يَسْمَعُوا دُعاءَكُمْ قال: هي الآلهة لا تسمع دعاء من دعاها و عبدها من دون الله تعالي وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجابُوا لَكُمْ قال: و لو سمعت الآلهة دعاءكم ما استجابوا لكم بشيء من الخير وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ قال: بعبادتكم إياهم)
تولیدگر محتوا : امیری
بارگذاری شده در : 1402/07/27
حفظ قبر ابن تیمیه
وهابیت به انحاء مختلف و در آثار مکرر و برنامه های مختلف تبلیغی، که به ادعای خودشان در پی محو کردن آثار شرک هستند، همواره یکی از مهمترین مسائلی که مطرح میکنند این است که باید از زیارت قبور پرهیز نمود. یا اینکه لازم است اگر بنایی بر قبر است یا اینگه قبر برجستگی خاصی دارد، آن را از بین ببریم. [1] ایشان هر روز به اتهامات واهی سایر مسلمین و خصوصا شیعیان را به اتهام واهی قبرپرستی مشرک و حتی مهدورالدم میخوانند.
سردمدار این تکفر ابن تیمیه است که پانصد سال پس از او محمدبن عبدالوهاب همین تفکر را پیگرفت و امروزه نیز طلایه دارد آن وهابیان هستند. علیرغم آنکه همگان به واهی بودن این اعتقادات و اتهامات اذعان دارند، ولی لازم است بدانیم که ایشان تنها در صورتی به این عقاید عمل می کنند که منفعت ایشان تامین شود. یعنی در مواردی که این تفکر علیه خودشان به کار میرود، دیگر تفکر خوبی نیست. نمونه ی بارز آن این است که پس از حدود هشتصد سال که از مرگ ابن تیمیه می گذرد هنوز قبر او (که تصویر آن در صدر همین مطلب درج شده است) کماکان باقی است و حفاظت می گردد.
چرا ایشان که به سبب این عقیده کثیری از مسلمانان را تکفیر و بعضا به خاک و خون کشیده اند، خود به این عقیده ملتزم نیستند؟ آیا نباید تخریب قبور را از قبر پایه گذار آن آغاز کنند؟ چرا زمانی که به قبور ائمه ی بقیع میرسند حتی قراردادن یک سنگ برروی این قبر ممنوع می شود اما قبر ابن تیمیه تا به امروز این چنین حفظ شده است؟ و چرا هیچ کس از وهابیان تا به امروز به تخریب آن حتی حکم هم ننموده است؟ پینوشت: [1]. عبدالعزیز بن محمد بن ابراهیم آل شیخ، اعتماد دعوة الشيخ محمد بن عبد الوهاب على الكتاب والسنه، ص199، ناشر: جامعه محمد بن سعود، ریاض، 1991م. [2]. ابن تیمیه، تقی الدین، زيارة القبور والاستنجاد بالمقبور، ص5-7، ناشر: دارالطیبه، عربستان سعودی، بیتا.
تولیدگر محتوا : kashani
بارگذاری شده در : 1402/07/27
احمد حنبل و تکفیر
سلفیان، وهابیان و تکفیری ها، هماره می کوشند که اصول اعتقادی خود را به احمد حنبل منسوب کنند، و بدین واسطه برای خود اصل و ریشه ای رقم بزنند. اما بسیاری از حنابله هرگز با آرای امثال وهابیان و تکفیری ها، در این خصوص موافق نیستند. در این مقاله دیدگاه احمد حنبل در قضیه ی تفکیر مخالفان را به نحو اختصار بیان می کنیم، تا این مغایرت آراء با مدعیان پیروی از او مشخص گردد. احمد حنبل در تکفیر مخالفان بسیار اهل تسامح بود.[1] در واقع می توان تفاوت احمد حنبل و مدعیان پس از او را در عمل گرایی دانست به عبارت دیگر احمد حنبل نهایتا فرقه ای مثل جهمیه[2] یا برخی از متکلمان که از روش عقلی برای رسیدن به مبانی اعتقادی بهره می بردند را تفکیر می کرد، اما تفاوت تکفیر او با وهابیت و گروه های تفکیری در این است، که او هرگز به اقدامات عملی در مقابله با آنها از قبیل حمله به خانه های ایشان، آزار و اذیت پیروان آن، یا استفاده از ابزار دولتی برای رسیدن به این مقصود، معتقد نبود. ولی برخی از پیروان او که سردمدار ایشان بربهاری(م 329) است، به مقابله ی عملی با مخالفان پرداختند، و در همان عصر نیز باعث بروز مخالفت حنبلیان با ایشان شد. [3] این امر در قرن هفتم از سوی ابن تیمیه احیاء شد که به شدت مخالفانش را تفکیر می کرد. ایشان نیز در زمان خود با مخالفت حنبلیان روبرو شد. در قرن دوازدهم نیز نخستین کسانی که با محمد بن عبدالوهاب و آراء او مقابله کردند پدر و برادرش بودند که از حنبلیان به شمار می روند. از سوی دیگر احمد حنبل کسی است که در زمان خود دیدگاه تند اهل حدیث، را تعدیل کرد و یک تعادل نسبی میان فرقه های مختلف بر قرار کرد. [4] بر خلاف سلفی های تندرو امروزی، وهابی ها و... که نه تنها بین فرق مسلمان اختلاف انداختند بلکه حتی در میان حنبلی ها نیز مسبب بروز اختلاف شدند. پس در ادوار مختلف تاریخ می توان یکی از مخالفان درجه ی اول با تکفیری ها و وهابی ها را خود حنبلیان برشمرد.
[1]. فرمانیان، مهدی، مجموعه مقالات فرق تسنن، ص446، نشر ادیان، قم، 1388. [2]جهمیه معتقد بودند که قرآن مخلوق است و به خاطر این عقیده از سوی کثیری از اهل سنت تکفیر شدند. [3] نبی نژاد، محسن، «بربهاری از کهن ترین تئوریسین های وهابیت»، مجله سراج منیر، ش4، 1390. [4] جعفریان، رسول، «نقش احمد بن حنبل در تعدیل مذهب اهل سنت»، مجله ی هفت آسمان، ش 5.
تولیدگر محتوا : kashani
بارگذاری شده در : 1402/07/27
مسأله استغاثه و تقابل وهابیت با آن
استغاثه از بزرگان دین، مورد پذیرش مسلمانان اعم از اهلسنت و شیعه میباشد. در این میان وهابیت، پرچم تفرقه را برداشته است و معتقدین به استغاثه را مشرک میداند. این در حالی است که در آیات قرآن از طرفی کارهای خدائی که خارج از توان انسان است به پیامبران نسبت داده شده است که همین دلالت بر استغاثه از این ایشان دارد. مثلا در آیه «وَ إِذْ تخَلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْةِ الطَّيرْ بِإِذْنىِ فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيرْا بِإِذْنىِ وَ تُبرْئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنىِ وَ إِذْ تخُرِجُ الْمَوْتىَ بِاذْنى[مائده/110] و هنگامى كه به فرمان من، از گل چيزى بصورت پرنده مىساختى و در آن مىدميدى، و به فرمان من، پرندهاى مىشد و كور مادرزاد و مبتلا به بيمارى پيسى را به فرمان من، شفا مىدادى و مردگان را (نيز) به فرمان من زنده مىكردى» بیان شده است که حضرت عیسی(علیهالسلام) کارهای خدائی انجام میداد، اما همه این کارها به اذن پروردگار صورت میگرفت. اگر خداوند به کسانی، قدرت تصرف در کون(عالم) را به هر نوعی داده است، پس درخواست این کارها از ایشان اشکالی ندارد و این همان استغاثه است. افزون بر این باید گفت: درخواست کار خارقالعاده از غیر از پیامبران نیز امری مشروع خوانده شده است. در این باره میتوان به آیهای اشاره کرد که حضرت سلیمان، از اطرافیانش، درخواست کرد که تخت بلقیس را حاضر کنند. خداوند در اینباره میفرماید: «قَالَ يَأَيهُّا الْمَلَؤُاْ أَيُّكُمْ يَأْتِينىِ بِعَرْشهِا قَبْلَ أَن يَأْتُونىِ مُسْلِمِينَ قَالَ عِفْرِيتٌ مِّنَ الجْنِّ أَنَا ءَاتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَ إِنىِّ عَلَيْهِ لَقَوِىٌّ أَمِينٌ، قَالَ الَّذِى عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا ءَاتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُك[نمل/40] (سليمان) گفت: «اى بزرگان! كدام يك از شما تخت او را براى من مىآورد پيش از آنكه به حال تسليم نزد من آيند؟ عفريتى از جنّ گفت: «من آن را نزد تو مىآورم پيش از آنكه از مجلست برخيزى و من نسبت به اين امر، توانا و امينم! (امّا) كسى كه دانشى از كتاب (آسمانى) داشت گفت: «پيش از آنكه چشم بر هم زنى، آن را نزد تو خواهم آورد!». این آیه بر چند امر دلالت میکند: الف: استغاثه از انسانها در امور خدائی و خارقالعاده اشکال ندارد، چناچه حضرت سلیمان(علیهالسلام) این درخواست را انجام دارد. ب: درخواست کار خدائی از انسانها توسط حضرت سلیمان، نشان از مجاز بودن این امر است و منجر به شرک نمیشود. ج: کارهای خارقالعاده مخصوص پیامبران نیست بلکه از انسانهایی که صالح باشند نیز سر میزند. اما آنچه مهم است و باید مد نظر باشد، دانستن این است که این امور به اذن خداوند انجام میگیرد و مستقلا کسی این کارها را انجام نمیدهد که در غیر این صورت، منجر به شرک خواهد شد.[1] پینوشت: [1] برگرفته از مقاله رابطه ولایت تکوینی و استغاثه به ارواح اولیای الهی، قم، موسسه دارالاعلام لمدرسه اهلالبیت، مجله سراج منیر، ج14، ص7.
تولیدگر محتوا : امید
بارگذاری شده در : 1402/07/27
شیخ اکبر؛ برشهایی از زندگی شیخ جعفرکاشف الغطاء(رضوان الله علیه)
شیخ جعفر بن خضر مالکی، بزرگ مردی از تبار ابراهیم پسر مالک اشتر نخعی، معروف به «شیخ اکبر» و «کاشفالغطاء» یکی از بزرگترین علما و مراجع اوایل قرن سیزدهم هجری در جهان تشیع است، وی شاگرد وحید بهبهانی و سید مهدی بحرالعلوم بوده است.
*****
علم شیخ
از مهمترين آثار کاشف الغطاء کتاب جامع کشف الغطاء می باشد. کتابی است فقهی عميق و سنگين. فهم آن بعض علما را مشکل آمد گويند صاحب جواهر فرمود: کتاب استادم خيلی در سطح بالاست و قادر به شرح آن نيستم. و عجب آنکه نويسنده کشف الغطاء اين کتاب فقهی را در سفر تأليف نمود و به جز قواعد علامه حلی رحمة الله عليه کتابی با خود نداشت.
*****
شیخ جعفر کاشف الغطاء به قدری احاطه به فقه جعفری دارد که فرمود: اگر تمام کتب فقهی را به آب بشويند، قادرم از اول طهارة تا آخر ديات را از نو بنويسم.
سیاست شیخ
مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطا درباره سیاست می گوید: اگر معنى سياست خيرخواهى و خدمت و راهنمائى و جلوگيرى از فساد و خيانت و نصيحت زمامداران و توده مردم و برحذر داشتن آنان از گرفتار شدن در زنجير استعمار و بندگى و جلوگيرى از افكندن دامها و غلها بر گردن ملتها و كشورهاست؛ آرى ما تا فرق سرمان در آن غرقيم و اين از واجبات است، خودم را در پيشگاه خدا و وجدان مسؤول مىبينم اين هدف بزرگ و پيشوايى مهم و خلافتخدايى است (يا داوود انا جعلناك خليفة فى الارض فاحكم بين الناس بالحق).
*****
مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء درباره ولایت فقیه اینطور می گوید: همانا فقیه جامع الشرایط بر همه شؤون عمومى ونیازهاى اجتماعى مردم، ولایت دارد. سپس مىگوید: کوتاه سخن آن که عقل و نقل بر مشروعیت ولایت فقیه جامع الشرایط، بر این شؤون اجتماعى دلالت دارند، این ولایت نخست برای امام معصوم(ع) است سپس براى فقیه مجتهد با جعل امام معصوم.
*****
تداوم سنت تفکر سياسي شيعه در غاصب انگاشتن و عدم مشروعيت ذاتي حکومت ها در زمان غيبت امام معصوم عليه السلام، و اصل همکاري مصلحت انديشانه با سلطنت به منظور حفظ اسلام و سرزمين اسلامي از خطر اجانب و کفار خارجي را مي توان در افکار سياسي شيخ جعفر کاشف الغطاء يافت.
*****
مرحوم شیخ اکبر در رساله کاشف الغطاء عن خفيات مبهمات شريعة الغراء در حالي که بر عدم مشروعيت ذاتي سلطنت و لزوم اطاعت مردم از مجتهدان در زمان غيبت تأکيد کرده است. از سوي ديگر در همان رساله، مشروعيت عرضي سلطنت و وجوب اطاعت از سلطان مأذون به اذن مجتهد را نيز به رسميت مي شناسد.
*****
عالم بزرگوار شیخ جعفر کاشف الغطاء به لحاظ سیاسی نیز فردی بسیار روشنگر بود و در مبارزات ملت شریف ایران علیه سلطه و استعمارگران روس، نقش بسزایی را ایفا کرد. ایشان با فتواهایی مشتمل بر بسیج کردن مردم و رفتن به جبهه، مردم را هدایت کرد.
*****
فتواهای کاشف الغطاء و مواضع صریح، روشنبینانه و جهاد پیگیر او سبب شد تا آن قسمت از اراضی ایران که در دست اشغالگران روس بود آزاد شده و دوباره به پیکر ایران عزیز بپیوندد که نشان از فتواهای مؤثر این عالم وارسته بود.
*****
مبارزه با تفکر وهابیت و اخباری گری
شـیـخ جعفر کاشف الغطاء نـسـبت به مذهب خیلى تعصب داشت و در برابر دشمنان حق، بى پروا مى ایستاد و مقاومت مـى كرد. هنگامى كه وهابیها به نجف یورش آوردند و به غارتگرى و جنایت دست زدند, ایشان بـا دسـت و زبان با آنان جهاد كرد واز مذهب دفاع نمود تا آنجا كه جبهه اى در مقابل آنان گـشـود و رزمندگانى را براى دفاع از دین آماده ساخت و خودش همراه بزرگان دین به راه افتاد و پس از نبردى سهمگین، آنان را تار و مار كرده و از نجف راند.
*****
نخستین کتابی که از طرف عالمان شیعه بر رد عقاید وهابی نگاشته شد، منهج الرشاد است که شیخ جعفر کاشف الغطاء نگارنده آن است. وی این کتاب را در پاسخ رساله ای که یکی از امیران آل سعود به نام عبدالعزیز ابن سعود برای او فرستاده بود، نوشت و در آن مجموعه عقاید محمد ابن عبدالوهاب را جمع کرد.
*****
یـكى از كارهاى مهم شیخ جعفر کاشف الغطاء را نیز مى توان مقابله با میرزا محمد اخبارى نام برد این شخص از بزرگترین دشمنان مراجع اصولى بود كه تهمتهاى ناروا و زشت به علما مى زد و در گوشه و كنار فعالیت زیادى بر علیه آنان مى كرد. شیخ جعفر براى كوبیدن او ناچار به رى سفر كرده و به تبلیغ بر عـلـیه آن فرد اخبارى مشغول شد و دراین زمینه , نامه ها و رساله هاى مفصلى در رد میرزا محمد اخـبارى و مذهب او نوشت و آن قدر كوشش كرد تا اینكه حركت او را در نطفه خفه كرد و میرزاى اخبارى از ترس او پا به فرار گذاشت.
*****
تولیدگر محتوا : علمدار
بارگذاری شده در : 1402/07/27
روش خلیفه دوم در فتح بیت المقدس
امروز در جهان اسلام عدهای افراطی تکفیری، با این تصور که مردم از دین خدا و دوران سلف صالح،[۱] دور شدهاند، دست به اقدامات سخیف و وحشتناکی میزنند. انسانهای بیگناه از زن و مرد را به جرم مذهب، یا عمل نکردن به دستورات اسلام سر میبرند. به نام جهاد نکاح به زن و دختر مسلمانان تجاوز و اماکن مقدس اسلامی و قبور را تخریب میکنند؛ حتی به آثار باستانی مسلمانان رحم نکرده و همهی شهرهای آباد را با خاک یکسان میکنند، و بدتر از همه اینکه این مصائب و فجایع را به نام اسلام و سلف صالح مرتکب میشوند. این در حالی است که روح هر مسلمان آزادهای از حنفی، جعفری، مالکی، زیدی، شافعی و حنبلی از این فجایع بیزار است؛ زیرا به گواه تاریخ، سیره سلف صالح و خلفای صدر اسلام بهگونهای دیگر بوده است. نمونه بارز آن فتح بیتالمقدس، در سال ۱۵ هجری به دست عمر میباشد. هنگامیکه خلیفهی دوم با مشورت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) از رفتن به جنگ منصرف شد[2] و اماننامهای به اهالی بیتالمقدس نوشت و اهل کتاب و کفار را امان داد.
بخشی از متن اماننامه عمر به ساکنین بیتالمقدس «ایلیا»[3] چنین است:
«بسمالله الرحمن الرحیم، این اماننامهای است که بندهٔ خدا عمر، امیر مؤمنان، به اهل ایلیا داده است. به آنان در جان، مال، کلیساها و صلیبهایشان و سالم و دردمندشان و دیگر مردمی که در آنند امان میدهد. کسی در کلیسای آنان سکونت نخواهد کرد و آن را ویران نخواهد ساخت. نه از کلیسا نه از اطرافش، نه از صلیبشان و نه از اموالشان چیزی کاسته نخواهد شد. کسی آنان را ناچار به ترک دین و آیینشان نمیکند. به هیچکس از ایشان زیانی نخواهد رسید و هیچ یهودی ای در بیتالمقدس با ایشان اسکان داده نخواهد شد. اهل ایلیا نیز باید مانند مداین جزیه بپردازند. آنان باید رومیان و دزدان را از شهر بیرون کنند. هر کس از آنان که از بیتالمقدس بیرون آید تا رسیدن به جایگاهی امن بر جان و مال خویش در امان خواهد بود. هر کس از ایشان هم که در شهر بماند در امان است و باید همانند جزیهٔ مردم ایلیا را بپردازد. هر کس از مردم ایلیا هم که بخواهد با اموالش با رومیان برود و پرستشگاه و صلیبش را تخلیه کند، تا رسیدن به جایگاهی امن، جان و صلیبش در امان است. کسانی که پیشازاین اهل این سرزمین بودهاند، هر کس بخواهد میماند و باید مانند دیگر مردم ایلیا جزیه بپردازد، هر کس بخواهد میتواند با رومیان برود و هر کس هم بخواهد نزد خانوادهاش بازگردد، تا هنگام درو و برداشت محصول، چیزی از آنان گرفته نمیشود. اجرای مفاد این نامه را خدا و رسول او و خلفای پیامبر و مؤمنان تا هنگامیکه مردم جزیهٔ،[4] مقرره را میپردازند، ضمانت میکنند. بر این کار خالد بن ولید، عمرو بن عاص، عبدالرحمن بن عوف و معاویة بن ابوسفیان گواهاند. این نامه به سال پانزدهم نوشته و امضا شد».[5]
به گواه تاریخ و با توجه به این اماننامه، به جان، مال و ناموس اهالی شهر بیتالمقدس هیچگونه تعرضی نشد و مسیحیان در سایهی حکومت اسلامی به زندگی خود ادامه دادند، تا جایی که حتی در اعتقادات فردی نیز آزاد بودند، به کلیساهای خود رفتوآمد داشتند و بدون دغدغه به اعمال مذهبی خود میپرداختند. چنانکه مورخان دربارهٔ احساس عامهٔ مردم در قبال مسلمانان نوشتهاند: «مسیحیان از پیروزی مسلمانان متأسف نبودند. چراکه ثروتشان نسبت به روزگار امپراتوران مسیحی فزونی گرفت، آرامش حکمفرما گردید، بازرگانی و صنعت رونق گرفت و مالیاتها کاهش یافت. این وضعیت در دوران بنیامیه و دوره نخست بنیعباس ادامه یافت، بهطوریکه کشیش بیتالمقدس به همکار خود در قسطنطنیه در توصیف احوال مسیحیان نوشت: حکمرانان اسلامی دادگرند، نه به ما زیانی میرسانند و نه زور میگویند».[6]
این رفتار مسلمین و در رأس آن خلیفهی مسلمین در برخورد با کفار است، زیرا مسیحیان و اهل کتاب از دیدگاه اسلام کافر هستند.[7] ولی امروز در قرن ۱۵ هجری، عدهای جاهلِ مسلماننمای افراطی، که از آموزههای اسلامی بیخبرند، به نام اسلام و سیره سلف صالح به جان و مال مسلمانان افتادهاند و به بهانههای مختلف در حال نسلکشی مسلمین هستند. شیعه، سنی، مسیحی و ایزدی برایشان فرقی ندارد.اکنون پرسش این است که آیا این گروههای تکفیری مسلماناند؟ آیا این رفتارهای وحشیانه عمل به سیره سلف صالح است؟
پینوشت:
[۱]. به عصر صحابه، تابعین و تابع تابعین دوران سلف گفته میشود. مراجعه شود به «السلفیه و دعوه الشیخ محمد بن عبدالوهاب، ص ۹-۱۰؛ به نقل از رضوانی، علیاصغر، سلفی گری و پاسخ به شبهات، ص ۱۶، انتشارات جمکران، قم ۱۳۸۷»
[2]. نهجالبلاغه، خطبه ۱۳۴
[3]. نام قبلی بیتالمقدس «ایلیا» بوده است، پس از فتح مسالمتآمیز شهر «ایلیا» توسط لشکر اسلام، با توجه به قداستی که قرآن کریم برای این سرزمین قائل شده است و همچنین به خاطر قبله اول بودن، نام ایلیا را به «بیتالمقدس» تغییر دادند و این شهر را که در طول زمانهای قبل از اسلام به ویرانه تبدیلشده بود، آباد کردند.
[4]. به مالیاتی که از اهل ذمه گرفته میشود جزیه میگویند.
[5]. طبری، تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۶۰۹، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷.
متن عربی: «بسمالله الرحمن الرحیم هذا ما اعطی عبدالله عمر امیر المؤمنین اهل إیلیاء من الا مان، اعطا هم أمانا لأنفسهم و أموالهم، و لکنائسهم و صلبانهم، و سقیمها و بریئها و سائر ملتها، انه لا تسکن کنائسهم و لا تهدم، و لا ینتقص منها و لا من حیزها، و لا من صلیبهم، و لا من شیء من أموالهم، و لا یکرهون علی دینهم، و لا یضار احد منهم، و لا یسکن بایلیاء معهم احد من الیهود، و علی اهل إیلیاء ان یعطوا الجزیة کما یعطی اهل المدائن، و علیهمان یخرجوا منها الروم و اللصوت، فمن خرج منهم فانه آمن علی نفسه و ماله حتی یبلغوا مأمنهم، و من اقام منهم فهو آمن، و علیه مثل ما علی اهل إیلیاء من الجزیة، و من أحب من اهل إیلیاء ان یسیر بنفسه و ماله مع الروم و یخلی بیعهم و صلبهم فإنهم آمنون علی انفسهم و علی بیعهم و صلبهم، حتی یبلغوا مأمنهم، و من کان بها من اهل الارض قبل مقتل فلان، فمن شاء منهم قعدوا علیه مثل ما علی اهل إیلیاء من الجزیة، و من شاء سار مع الروم، و من شاء رجع الی اهله فانه لا یؤخذ منهم شیء حتی یحصد حصادهم، و علی ما فی هذا الکتاب عهد الله و ذمه رسوله و ذمه الخلفاء و ذمه المؤمنین إذا أعطوا الذی علیهم من الجزیة شهد علی ذلک خالد بن الولید، و عمرو بن العاص، و عبدالرحمن بن عوف، و معاویه بن ابی سفیان و کتب و حضر سنه خمس عشره.»
[7]. به سه گروه، کافر اطلاق میشود. مشرکین، اهل کتاب، منافقین
نویسنده: مسافر در تاریخ 8بهمن 94
تولیدگر محتوا : مسافر786
بارگذاری شده در : 1402/07/27
وهابیت: تنها گناه مشرکان زمان حضرت نوح غلو در مقام صالحان بود
وهابیها تحت تاثیر کتب ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب، اعتقاداتی را بیان میکنند که با اندکی تامل در آن و کنکاش در کتب تاریخی و روایی، و گاه حتی با مراجعه به آیاتی از قرآن، بیمبنایی این سخنان مشخص میشود.
شاید کسی بگوید که اثبات بیمبنا بودن این سخنان چه مشکلی از ما حل میکند؟ پاسخ این است که اگر صرف یک ادعا بود شاید ابطال آن ثمرهی چندانی نداشت. ولی مهم این است که ایشان با تکیه بر این کلام به دنبال تکفیر تمام کسانی هست، که خلاف مکتب و مرام ایشان اعتقاداتی چون زیارت، تبرک، استغاثه و توسل به انبیاء و صلحاء دارند، اعم از شیعه یا اهل سنت.[1]
یکی از این مواردی که بدون مبنا مطرح میکنند کلامی است که در کتاب کشف الشبهات محمد بن عبدالوهاب مطرح شدهاست، که میگوید: «بدان که توحيد اختصاص دادن پرستش به خداوند است، و آيين همهی پيامبراني که خداوند به سوي مردم فرستاده همين بودهاست. پس اولين آنان، نوح (عليه السلام) را هنگامي به سوي قومش فرستاد که در حق صالحان به نام وُدّ، سُواع، يَغوث، يَعوق، نَسر و ... غلو ميکردند».[2]
ایشان در این عبارت در واقع در پی زمینهسازی برای تکفیر امت اسلامی است به جهت اعتقاداتی شبیه آنچه که به پندار ایشان در مشرکان زمان حضرت نوح وجود داشته است.
حق این است ابتدای این کلام که توحید را تعریف میکند و آن را آیین همهی پیامبران برمیشمرد، کلامی صحیح و مورد اتفاق است. اما بخش دوم این کلام، در واقع پایه گذاری برای تکفیر مسلمین آن هم بر مبنایی ناحق است. چون حضرت نوح (علیه السلام) داعی به توحید بود و قوم او صرفا غلو در صالحین نمیکردند، بلکه بت پرست بودند. برفرض که بپذیریم در کنار تمام گناهان دیگر اینها مرتکب امر غلو در مورد صالحان هم شده بودند، اما این غلو نهایتا بدعت خواهد بود (که نیست). نه کفری که باعث خروج از ملت اسلام باشد.
بعلاوه که نسبت دادن کفر اکبر آن هم به ناحق به مسلمین از گناهان کبیرهای است، که محمد بن عبدالوهاب و پیروان آن به آن مبتلا شدهاند.[3]
[2] بن عبدالوهاب،محمد، کشف الشبهات، ص 3، ناشر: وزارت ارشاد عربستان، 1410ق.
[3] مالکی، حسن بن فرحان، داعیا و لیس نبیا، ص 33 و 34، ناشر: مرکز دراسات تاریخی، اردن، 2004م.
تولیدگر محتوا : kashani
بارگذاری شده در : 1402/07/28
بتپرستان عابد و زاهد و پارسا؟!!!
وهابیان برای اینکه اموری مثل تکفیر مسلمین را توجیه کنند[1] و خود را از اتهام تکفیر سایر مسلمانان مبرا سازند، دائما سعی در وانمود کردن این مطلب دارند که ما مسلمانان را تکفیر نمیکنیم بلکه ما کسانی را تکفیر میکنیم که اصلا مسلمان محسوب نمی شوند.
قطعا برای این ادعای خود دلیلی هم میآورند که مانند کثیری از ادلهی ایشان تنها یک شکل ظاهری موجه دارد. اما به واقع این مطلب هیچ پشتوانهی تاریخی، دینی[2] و حتی عقلانی ندارد.
یکی از دلایل ایشان در تکفیر مسلمانان، به تبعیت از اقوال محمدبنعبدالوهاب است که ابتدا تصویری غیر واقعی از مشرکان زمان پیامبر ارائه میدهد، سپس بین این مشرکان و بین مسلمانان این دوران و اعمال ایشان یک وجه شبهاتی بنا میکند، و بر همین مبنا حکم به تکفیر مسلمین را جایز و حتی واجب قلمداد میکند، چنانچه اگر کسی این قشر از مسلمانان را تکفیر نکند، خود متهم به کفر میگردد.
تصویری که محمدبنعبدالوهاب از مشرکان ارائه میکند به این قرار است، او می گوید: «و آخرين فرستادهی خدا، محمد (صلّي الله عليه و آله و سلّم) را که مجسمهی آن صالحان را شکست به سوي قومي فرستاد که عبادت ميکردند، حج به جا ميآوردند، صدقه مي دادند و ذکر خدا ميگفتند»[3]
این مطلب دو اشکال بزرگ دارد:
اول: اینکه این کاملا یک قیاس مع الفارق است. یعنی به هیچ عنوان نمیتوان اینگونه عنوان داشت که مشرکان زمان پیامبر به وحدانیت خدا، و نبوت پیامبر معتقد بودند. یا اینکه اهل انجام اموری چون صدقه، ذکر و عبادات خدای یگانه بودند، تاریخ گواه این مطلب است که انواع فسق و فجور و مشکلات اخلاقی در جامعهی آن زمان موج میزد، و اصولا یکی از مبانی اصلی پیامبر مبارزه با مفاسد اخلاقی رایج در آن زمان بود.
دوم: بر فرض که در میان مسلمانان اعمالی رایج باشد که در آن شائبههای خرافی هم باشد، یا حتی برخی از مسلمانان دارای عقائد کفر آمیز هم باشند، از آنجا که دو مانع اصلی تفکیر جهل و تاویل است، چه بسا این افراد به کفرآمیز بودن عقاید خود جهل دارند یا اینکه در اثر تاویلی که از برخی از آیات یا روایات به غلط برداشتهاند، به امری معتقد شدند. راه حل این است که با ایشان سخن گفته و آنها را به اشتباه خود واقف کنیم. نه اینکه از ابتدای امر با برچسب تکفیر به جنگ با ایشان برویم. [4]
در نظر داشته باشید که این سخنان در نقد عقاید محمدبنعبدالوهاب از زبان یک وهابی نقل میشود. حتی خود وهابیت عصر جدید هم میداند که این سلاح تکفیر راه به جایی نمیبرد. لذا برخی چون فرحان مالکی، به نقد کتب اصلی خود اقدام میکنند. اما متاسفانه هنوز بسیارند کسانی که با تندروی بر طبل تکفیر میکوبند و بر مبانی بی اساس جان و مال مسلمانان را به مخاطره می اندازند.
[3] بن عبدالوهاب،محمد، کشف الشبهات، ص 4، ناشر: وزارت ارشاد عربستان، 1410ق.
[4] مالکی، حسن بن فرحان، داعیا و لیس نبیا، ص 36 و 37، ناشر: مرکز دراسات تاریخی، اردن، 2004م.
تولیدگر محتوا : kashani
بارگذاری شده در : 1402/07/28
عقاید سلفی
از دید سلفیها، خواست اخوان المسلمین در احیای خلافت، ماهیت سیاسی داشته و برای دعوت اسلامی محض و خالص مضر و خطرناک است. چرا که این خواسته درگیریهای خونین بین مسلمانان را موجب میشود. در مقابل مسلمانان باید با پافشاری بر دستورالعملهای اصلیشان خلوص اعمال و باورهای مذهبی مسلمانان را حفظ کنند. و با هر گونه مظاهر شرک و بدعت و انحراف بجنگند در حالی که سنت نبوی را احیاء میکنند. همچنین خواست اخوان درباب خلافت منجر به حمایت از انقلاب ایران شده است که به این واسطه اخوانیها به تمام اشکال شرک و خصومت طرفداران این انقلاب با اصول اهلسنت و جماعت مشروعیت بخشیدهاند. در نظر سلفیها وحدت شیعه و سنی کاملا اشتباه است زیرا شیعیان مشخصا از اسلام واقعی منحرف شدهاند. در نتیجه آنها سیستم سیاسی که توسط آیت الله خمینی ایجاد شده را کفر میدانند.[1]
از نظر سلفیها، اثرات ویرانگر سیاستهای حزبی و روحیهی انقلابی اسلامگرایان، در طغیانها و شورشهایی ظاهر میشود که گروههای جهادی در مصر، در ترور انور سادات مرتکب شدند یا در حملهی جهیمان العتیبی به مسجدالحرام در مکه، یا انتقاد محمدبنسرور النایف زینالعابدین و عبدالرحمن عبدالخالق از خانوادهی سلطنتی سعودی و نهادهای مذهبی وابسته به این خاندان و یا پیروزیFIS (جبههی نجات اسلامی) در الجزایر. به لحاظ تاریخی سلفیها به خلاف مسلمانان، تنها ارائه دهندهی یک موضع معتدل نسبت به حکام موجود نیستند بلکه آنها معتقدند که مسلمانان باید از حاکمان آنها اعم از عادل و غیر عادل اطاعت کنند، تا جایی که این حکام مردم را به ارتکاب گناه امر نکنند. حتی زمانی که حاکمان مرتکب خطا یا ظلمی میشوند، نه قیام و نه انقلاب، بلکه تنها نصیحت و مشورت راه صحیح برای اصلاح این سوء رفتار حاکمان است. تنها این نیست بلکه علمای برجسته ی معاصر وهابی از قبیل ابن باز و الفوزان معتقد بودند که انتقاد از یک حاکم مشروع ممکن است منجر به هرج و مرج شود و انجام این عمل کاملا انحراف از منهج و روش سلفی است. مرجع این نظریهی غیر انقلابی هم ابنتیمیهای است که تحت حکومت یک حاکم ظالم زندگی میکرد و در زندان از دنیا رفت، در حالی که مردم را از انجام هر فعالیتی بر علیه حاکم قانونی زمان منع میکرد.[2]
[1] احمدمصلی، Radical Islamic Fundamentalismبنیادگرایی اسلامی افراطی، ص156؛ سیدولیرضا نصر، مودودی و احیاگری اسلامی، ص76-77؛ جان.او.ول، از سلفیگری غیرسیاسی تا فعالیتهای جهادی، ص152؛ ویکتور.ای.مکاری، Ibn Taymiyyah’s Ethicsاصول اخلاقی ابنتیمیه،ص124.
[2] مجید خدوری، جنگ و صلح در قانون اسلام، ص56-57؛رودولف پیترز، Jihad in Classical and Modern Islamجهاد دراسلام سنتی و مدرن، ص3-17.
تولیدگر محتوا : kashani
بارگذاری شده در : 1402/07/29
جاهلیتی که برگشته است
بسم الله الرحمن الرحیم اگر ضرب المثل " اگر خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو" را در دید کلان و جهانی بحث کنیم؛ آنگاه به جاهلیت مدرن خواهیم رسید، جاهلیتی که چنان رنگ و لعاب دارد که این زنگ و لعاب، نبودن اخلاق و وجدان را برای بعضی بی خبران توجیه می کند.
با جاهلیت به جنگ بعثت می روند. خدای بزرگ در سوره احزاب می فرماید: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى؛[احزاب/33]و در خانههاى خود بمانيد (ای زنان)، و همچون دوران جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد». [1] تفسیر المیزان می نویسد: كلمه" تبرج" به معناى ظاهر شدن در برابر مردم است، همان طور كه برج قلعه براى همه هويدا است، و كلمه" جاهلية اولى" به معناى جاهليت قبل از بعثت است، پس در نتيجه مراد از آن، جاهليت قديم است. [2] این آیه گر چه در مورد نهی زنان از خودنمایی در میان مردم است اما یک نکته کلی را به مسلمانان گوشزد می کند که به دوران قبل از بعثت که جاهلیت بود برنگردید، در این صورت گرفتار جاهلیت جدید می شوید.
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار روز مبعث پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله) با سفیران کشورهای اسلامی، با اشاره به استمرار دو جریان «بعثت» و «جاهلیت» از صدر اسلام تاکنون، شاخصه اصلی جریان بعثت را خردورزی هدایت یافته بوسیله پیامبران الهی و مهمترین شاخصه جریان جاهلیت را شهوت و غضب دانستند و گفتند: امروز مهمترین وظیفه امت اسلامی، مقابله با جریان جاهلیت به سرکردگی امریکا است و جمهوری اسلامی ایران به عنوان پیشتاز جریان بعثت در راهی که امام بزرگوار(رحمةالله علیه) آغازگر آن بودند، بدون هراس از قدرتها به حرکت خود ادامه خواهد داد. [3] جالب اینکه آمریکا و استکبار جهانی با تمسک به گزاره های غیر اخلاقی و شبکه های خلاف عفت که نقش زنان در آن به پایین ترین حد می رسد؛ به جنگ بعثت و آموزه های اسلام ناب می آیند. رهبرانقلاب در ادامه بیاناتشان با اشاره به تعابیر امام بزرگوار که «اسلام متحجر» را در کنار «اسلام امریکایی» قرار دادند و این دو اسلام را در مقابل «اسلام ناب» دانستند، افزودند: گروههای فاسد و مفسدی که امروز به نام اسلام بدترین و فجیع ترین جنایت ها را انجام می دهند، مورد حمایت و پشتیبانی قدرتهای غربی هستند، جنگها و فتنه هایی که امروز در منطقه غرب آسیا در جریان است نیز نتیجه عملکرد جبهه جاهلیت و شیطان است. [4]
اسلام مورد حمایت آمریکا، اسلام تکفیری و وهابی گریست، چون این اسلام با اهداف نامشروع او چنان تضادی ندارد، مگر می شود گروهی با حمایت کشوری استعمارگربوجود بیاید و اهداف او را به نحوی تامین نکند؟ [5] متاسفانه امروز عربستان با منش وهابی گری، امت اسلام را وارد نزاعهای خونینی نموده است، و جالب اینکه وقتی حمایتهای آمریکا و انگلیس و سایر دشمنان اسلام را متوجه خود می بیند؛ به جای اینکه به علت این حمایتها و خباثتها پی برده و طرف مسلمین را بگیرد؛ بر دامنه ی تکفیر و تفرقه ی خود می افزاید.
سخن آخر قرآن کریم ما را از افتادن در ورطه ی جاهلیت، بعد از اسلام و مسلمانی باز می دارد، این جاهلیت مدرن، امروزه باعث کشت و کشتارهایی به اسم آزادی و دموکراسی شده است. جاهلیت مدرن (دشمنان اسلام)، تکفیر و تروریست را هدایت می کند و متاسفانه بعضی دولتهای مسلمان، خود را با آن هماهنگ نشان می دهند.
1ــ ترجمه مکارم، ص422 2ـــ ترجمه تفسير الميزان؛ ج16ص462 3ــ کلیک کنید 4ــ همان 5ــبرای مطالعه در مورد تاریخچه وهابیت تکفیری به کتاب " مزدوران انگلیس در ممالک اسلامی، مترجم: موسسه اسلامی ترجمه چاپ 1386 مراجعه کنید.
تولیدگر محتوا : سید
بارگذاری شده در : 1402/07/29
پاسخ به شبهه ی شبکه ی وهابی در مورد غدیر
بسم الله...
در روزهایی که سپری شد[ دهه ی امامت ] شبکه ای که از طریق شجره ی ملعونه ی خبیثه ی سعودی ساپورت میشود، شروع کرده بود به شبهه پراکنی های بی منطق.
مثلا
جناب عقیل هاشمی وهابی داعشی ، مجری و کارشناس شبکه ی کلمه میگفت :
ای شیعیان برای من یک روایت بیاورید که یکی از اهل بیت (ع) گفته باشد : روز غدیر عید است؟
ما در جواب ایشان میګوییم:
گرچه اجازه نمیدهیید از شیعیان کسی بیاید روی خط شبکه و جواب را بدهد
(( یعنی زمانی که تماس ای از طرف شیعیان عالم، گرفته میشود، پاسخگویی کهدر اتاق فرمان است ، ازشما مسپرسد :
برای جه تماس گرفته ای ؟
میگویی من برای پاسخ دادن به سوال مطرح در برنامه ی زنده ی کنونی زنگ زده ام.
میگوید :خب جواب چیست؟
وقتی شما جواب صحیح را دادید . مانع از وصل شدنتان به استدیو میشود.))
اما جواب این شبهه،
امام صادق علیه السلام فرمودند:
عید غدیر برترین اعیاد است.
الخصال، جلد ۲، صفحه۳۹۴
تولیدگر محتوا : قربانی امیر ابادی
بارگذاری شده در : 1402/08/08
امام حسین (علیه السلام)در تفکرات ابن تیمیه
قیام اباعبدالله الحسین از نگاه ابن تیمیه، پدر معنوی وهابیت، که وهابی ها به او لقب شیخ الاسلام می دهند:
لم یکن فی الخروج لا مصلحة دین و لا مصلحة دنیا، بل تمکن اولئک الظلمة الطغاة من سبط رسول الله حتی قتلوه مظلوما شهیدا و لکن فی خروجه و قتله من الفساد ما لم یکن حصل لو قعد فی بلده. (منهاح السنه النبویه;ج ۴;ص ۵۳۰)
ترجمه: در این قیام هیچ مصلحتی وجود نداشت نه در دین نه در دنیا; بلکه این قیام باعث شد آن سرکشان و ظالمان بر نوه پیامبر دست پیدا کنند و مظلومانه شهیدش کنند. و اگر او در همان شهر خودش می ماند و قیام نمیکرد اینقدر فساد بوجود نمی آمد
تبرئه ی یزید از سوی ابن تیمه، پدر معنوی وهابیت :
و أما قتل الحسين فلم يأمر به و لم يرضي به، بل ظهر منه التألم لقلته. (مجموع فتاوا، ج4، ص486)
ترجمه: و اما به قتل رساندن حسین، او دستور به این کار نداد و به آن راضی نبود بلکه از کشته شدن حسین اظهار غم و اندوه کرد
لما بلغ ذلك يزيد اظهر التوجع على ذلك و ظهر البكاء في داره و لم يسب له حريما أصلا، بل أكرم أهل بيته و أجازهم حتى ردهم إلى بلدهم
(منهاج السنه، ج4، ص472 و 473)
ترجمه: وقتي خبر کشته شدن حسين به يزيد رسيد، قلب او به درد آمد و اظهار ناراحتي كرد و مراسم گريه در خانه اش به پا كرد، به حریم اهل بيت به هیچ وجه اهانتی نکرد ، بلكه آنها را اكرام و احترام كرد و به آنها اجازه داد كه به شهر خود برگردند
تولیدگر محتوا : علی
بارگذاری شده در : 1402/08/09
فرار وهابی از مناظره عیدغدیر
فرار وهابی از مناظره عید غدیر
تولیدگر محتوا : حسن حسن پور
بارگذاری شده در : 1402/11/28
وهابیت: -حق- با- معاویه -بود
وهابیت: حق با معاویه بود
تولیدگر محتوا : حمید
بارگذاری شده در : 1402/12/15
حکم بوسیدن قرآن از نظر وهابیت و اهل سنت
حکم بوسیدن قرآن از نظر وهابیت و اهل سنت
تولیدگر محتوا : حمید
بارگذاری شده در : 1402/12/15
رد وهابیت از زبان اهل سنت
رد وهابیت از زبان اهل سنت
تولیدگر محتوا : حمید
بارگذاری شده در : 1402/12/15
وهابیت و جنگ طوفان الاقصی
وهابیت و جنگ طوفان الاقصی
تولیدگر محتوا : حمید
بارگذاری شده در : 1402/12/15
عقیده وهابیت چیست؟
عقیده وهابیت چیست؟
تولیدگر محتوا : حمید
بارگذاری شده در : 1402/12/15
رد وهابیت از زبان اهل سنت و موضوع جنگ طوفان الاقصی
رد وهابیت از زبان اهل سنت و موضوع جنگ طوفان الاقصی
تولیدگر محتوا : حمید
بارگذاری شده در : 1402/12/15
رد وهابیت از زبان اهل سنت؛ پاسخ تکفیر شیعیان به ویژه امام خمینی ره (1)
تشیع از زبان وهابیت
ادعای باطل رافضی بودن شیعه
تکفیر شیعیان
امام خمینی (ره) و کتاب حکومت اسلامی
پاسخ اهل سنت به وهابیون
حفظ اسلام در زمان اوج تفکر الحادی و مادی با تلاش و قیام امام خمینی (ره)