تحفه هند
(گزیده خاطرات سفر به هندوستان - شهریور 97)
مستبصرسازی!
یکی از مشکلات ما در طول سفر، دو زبانه شدن فضای اردو بود که با یکی از فلسفههای اصلی سفر، ناهمخوانی داشت. زیرا ما در صدد بودیم یک زندگی بیست روزه کاملا انگلیسی را تجربه کنیم اما وجود طلبههای هندی که اولا انگلیسی بلد نبودند و ثانیا بسیار تمایل داشتند فارسیشان را تقویت کنند، فضای آموزشی گروه را تحت الشعاع قرار میداد. خیلی مشکل بود در یک جمع، با چند نفر انگلیسی صحبت کنی و موقع تغییر مخاطب، بلافاصله زبان تکلمت را تغییر دهی و دوباره به همین ترتیب! این مساله به خصوص در دهلیگردیهایی که عمدتا با همراهی بچههای هندی صورت میگرفت، بیشتر خودش را بروز میداد. به هر حال وارد واگن مترو شدیم. چند دقیقهای که از حرکتمان گذشت، با جوانی هندی آشنا شدیم که فارغ التحصیل علوم سیاسی بود و انگلیسی را به خوبی صحبت میکرد (قبلا درباره مفهوم تکلّم خوب انگلیسی در هندوستان توضیح دادهام!) از برادران اهل سنت بود و با او مفصلا درباره همه چیز صحبت کردیم: از اسلام و غرب و ایران و امریکا بگیرید تا اشتغال و تحصیل در هندوستان! عارف که بعد از چند روز بالاخره یک هم رشتهای پیدا کرده بود، فرصت را غنیمت شمرد و تا توانست صحبت کرد! تمام مطالعات دوران لیسانس را در کمتر از یک ساعت به آن بینوای بدبخت منتقل کرد و او هم جز yes و ok چیزی برای گفتن نداشت. کلا یکی از رفتارهای بامزه و البته ناپسند برخی طلبهها همین تلاش برای اقناع دیگران است. یعنی کافی است بدانند کسی اندیشه و باوری غیر از آنها دارد؛ دیگر رهایش نمیکنند! تا به او نفهمانند تو در گمراهی و ضلالت هستی و من هم ملاک حقانیت و حقیقت، بی خیال نمیشوند. عارف هم با تمام توان سعی میکرد ریشههای بطلان لیبرالیسم و سکولاریسم را برایش تبیین کند و او را نسبت به حقانیت فلسفه سیاسی شیعی باورمند سازد! البته فارغ از شوخی، عارف این جوانک انگلیسیدان را بیشتر بهانهای دیده بود برای تقویت زبان خودش و محتوا کمترین اهمیتی نداشت! (هر چند مکالمه با هندیها، اگر زبانتان را تضعیف نکند یقینا تقویت نخواهد کرد)