تحفه هند
(گزیده خاطرات سفر به هندوستان - شهریور 97)
نیلوفر آبی
بالاخره بنا شد به نیلوفر آبی یا همان « Lotus templ » برویم؛ معبد مشهور آیین بهاییت که در دهلی قرار دارد و اتفاقا یک معمار ایرانی هم آن را طراحی کرده است که البته چندان جای افتخار ندارد. همان ابتداء یکی از اعضای گروه گفت من نمیآیم. دلیل را جویا شدیم که ابتداء از بیانش خودداری میکرد اما پس از اصرار فهمیدیم به خاطر تنفر از بهاییت نمیخواهد در آن جا حضور یابد. خیلی تلاش کردم نظرش را تغییر دهم اما نشد! بنابراین 7 نفره به سوی معبد حرکت کردیم.
صفی طولانی جلوی در ورودی تشکیل شده بود. بیشتر بازدیدکنندگان هندی بودند و البته کم و بیش، از کشورهای دیگر هم میشد میان شان پیدا کرد. در انتهای صف قرار گرفتیم و منتظر ایستادیم تا نوبتمان بشود. ماموری هندی با چوبی به دست روی یک میله ایستاده بود و با بد اخلاقی تمام، مردم را به نظم فرامیخواند. قبل از ورود، همه را بازرسی میکردند و ما هم از قاعده مستثنی نبودیم!
محوطه معبد، زیبایی چشمگیری داشت. محیطی پر از درخت و سبزه و زیبایی با چند استخر زیبا و بزرگ که در اطراف ساختمان نیلوفری شکل معبد قرار گرفته بود. تمیزی معبد واقعا با کثیفی محیطهای عمومی هندوستان قابل مقایسه نبود! زیبایی خیره کننده، نظم مثال زدنی و رایگان بودن بازدید نشان میداد که بهاییها جدّا برای انتشار اندیشه و جذب پیرو میکوشند. گمانهزنیهایی هست که اسرائیل از آن ها حمایت مالی میکند تا بتوانند خدمات را رایگان عرضه کنند.
از زیبایی و سرسبزی حیاط معبد لذت میبردم – البته ضمن اقرار به جعلی بودن بهاییت! _ که متوجه شدم بچهها دارند به زبان فارسی، ویدئو ضبط میکنند. کنارشان ایستادم تا ببینم چه میگویند. احمد داشت بهاییت را فرقه کثیف خطاب میکرد و روح الله از وابستگی آنها به اسرائیل میگفت و برای نابودیشان، دعا میکرد! تیغ انتقادات را متوجه اسرائیل کرده بود و با آب و تاب علیه رژیم صهیونیستی سخن میگفت. گفتم الان از داخل جیبش، یک پرچم کوچک اسرائیل درمیآورد و همان جا به آتش میکشد و بعد هم با عکس عماد مغنیه و شیخ نمر، دور افتخار میزند. سریع از آنها فاصله گرفتم تا اگر اقداماتشان، آتشی برافروخت فقط دامن خودشان را بگیرد!