مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب خاطرات تبلیغی به هند ؛ آغاز بیماری قسمت سوم
امتیاز کاربران 5.0

تولیدگر متن

علی بهاری هستم. از تاریخ 25 اردیبهشت 1394 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 520 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
خاطرات تبلیغی به هند ؛ آغاز بیماری قسمت سوم

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ دوشنبه, 05 دی 01

تحفه هند
(گزیده خاطرات سفر به هندوستان - شهریور 97)
آغاز بیماری - 3

بنابراین، اذن دخول دادم و میله را وارد دهانم کرد. آقای پاک‌نژاد دیگر از انفجار هم گذشته بود و فقط مراقب بود روی زمین پهن نشود. خودش قبلا گفته بود: «من رگ خنده دارم و اگر بگیرد ول نمی‌کند» اما ظاهرا منظورش، شاهرگ مرکزی بود!

خلاصه پس از معاینه بهداشتی نماینده رسمی وزارت بهداشت! داروها را نوشت. فکر می‌کنم مجموعه مطب و دارو چیزی حدود 200 روپیه شد. اصرار کردیم آمپول بنویسد اما قبول نکرد. معتقد بود سوگند پزشکی و اخلاق حرفه‌ای به او اجازه نمی‌دهد دارویی که ضروری نباشد، تجویز کند. البته همین اخلاق حرفه‌ای و سوگند پزشکی به او اجازه می‌داد تب‌سنجی را که تا بیخ زیر بغل بچه‌هندوی بوگندوه کرده را تا ته در حلق مریض مسلمان فرو کند. بگذریم!

کلا چند عدد قرص و یک شربت نوشته بود. هندی‌ها در مصرف دارو، بسیار صرفه‌جویی می‌کنند و البته دوز بالای داروهایشان هم به گونه‌ایست که با همان چند عدد، خوب می‌شوند. احتمالا کاری که شما از یک بسته 10 تایی آموکسی سیلین 500 انتظار دارید، در هندوستان با 2 عدد دویست و پنجاهِ آن حاصل می‌شود. خلاصه داروها را گرفتیم و به خانه برگشتیم تا بلکه از شر این بیماری بدموقع خلاص شویم؛ پنداری که نادرستی اش به زودی برای مان روشن شد.

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما