مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب خاکریزهای یهود
امتیاز کاربران 5

تولیدگر متن

حسینی فاضل هستم. از تاریخ 16 اسفند 1393 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 4 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
خاکریزهای یهود

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ سه‌شنبه, 09 آبان 02



خاکریزهای هفتگانه! قرآن سرسخت­ ترین دشمن مسلمین را یهود می­ داند و می­ فرماید: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا..» دشمن­ترین مردم نسبت به کسانی که ایمان آورده ­اند، یهود و مشرکان هستند.(۱) از طرفی سازمان یهود که مجموعه­ ای گسترده از اطلاعات را در اختیار داشت، پیامبر آینده را همانند فرزندان خویش می ­شناختند: قرآن در این باره می گوید: «الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُون» کسانى که کتب آسمانى به آنان داده‏ ایم او (پیامبر) را همچون فرزندان خود می ‏شناسند (اگر چه) جمعى از آنان حق را آگاهانه کتمان می­ کنند.(۲) مدینه، نخستین پایتخت حکومت پیامبر(ص) است در تاریخ آورده ­اند که ابتدا، یهود به یثرب آمدند و این شهر را بنیان گذاردند. ایشان مدت­ها قبل از تولد پیامبر(ص)، در این منطقه به صورت گروهی ساکن شدند یهودیان شنیده بودند که پیامبر آخرالزمان به یثرب می ­آید و در این باره اطلاعات کامل داشتند.(۳) اما از همان ابتدا یهود در سرزمین حجاز پراکنده شدند. این مناطق، درست بر سر راه­های مدینه به قدس است. آنان با استقرار در این مناطق، راه پیامبر(ص) را به بیت ­المقدس به آسانی بستند. پیامبر اگر بخواهد از هر راهی،از مدینه به سرزمین کنعان(فلسطین) برود، یهودیان در برابر او هستند. اگر از مسیر عراق برود، به فدک و اگر از مسیر مدینه برود، به خیبر می ­رسد. حالا چه اصراری بر فتح بیت المقدس است؟ چون مأموریت تصرف قدس از جانب خدا به موحدان داده شده بود.(۴) طبق اخبار منابع یهود،اگر پیامبر آخر الزمان سرزمینی را بگیرد، یا درآن مستقر شود، دیگر آن را از دست نمی دهد و لذا اگر پیامبر اسلام(ص) به قدس دست یابد، یهود باید از حرکت جهانی چشم بپوشد به همین دلیل یهود خاکریز هفتگانه از مدینه تا قدس زدند به همین جهت خاکریز و سنگرهای یهودی بنی­ قینقاع، بنی ­قریظه، خیبر، و..در مدینه تا قدس ایجاد شد این استحکامات طی سالیان متمادی درست شده بود. استحکامات خیبر روی کوه، خندق کندند و بالای خندق دیوار کشیدند و آن سوی دیوار، قلعه ساختند در حالی که اینان در مدینه دشمنی نداشتند  بدین ترتیب درمی­ یابیم که آنان از پیش برای دفاعی سنگین در برابر پیامبر آخرالزمان، برنامه ­ریزی داشتند. در صحنه عمل نیز دیدیم که در جنگ با پیامبر، از همین قلعه ­ها نهایت استفاده را کردند، سپس در تبوک پیامبر(ص) را معطل کردند نتیجه این تلاش­ها، شکست پیامبر(ص) در آخرین نبرد، در موته بود سپاه اسامه آخرین نیرویی بود که حضرت(ص) برای حرکت به سمت مرزهای روم و فلسطین کنونی تجهیز می­ کرد که با رحلت پیامبر(ص) و کارشکنی افرادی که در تاریخ مشخص ­اند، این سپاه از حرکت ایستاد و متاسفانه عملیات تاخیری یهود توانست پیامبر اکرم(ص) را از رسیدن به قدس بازدارد.(۵) حضرت اکرم(ص) وقتی وارد مدینه شدند، با یهودیان مدینه قرارداد صلح و دوستی امضاء کردند، و این قرار داد تا بعد از جنگ بدر ،پا برجا بود، ولی بعد از این جنگ، یهودیان که گویا انتظار داشتند که به زودی اسلام توسّط کافران نابود می شود، پیمان شکنی کردند.(۶) واما خاکریزهای هفتگانه: 1بنی قَینُقاع! 2بنی النضیر! 3بنی قریظه! 4خیبر! 5موته! 6تبوک! 7فلسطین(بیت المقدس)! منابع: ۱)مائده،آیه ۸۲ ۲)بقره،آیه ۱۴۶ ۳)الکافی کلینی،ص۸، ج۳۰۸ ۴)عهد عتیق،باب۲۶ ۵)تبارانحراف،ص۳۲۰ ۶)المغازی،ص۱۲۷ 1

خاکریز اول:بنی قینقاع! این گروه از یهودیان، پس از جنگ بدر، به گزارش تمامی تواریخ، سر ناسازگاری با پیامبر(ص)را گذاشتند! و بعد از جنگ بدر پیمان پیامبر(ص) را مبنی بر عدم شورش علیه مسلمانان و عدم کشتار و ایجاد رعب در بین مسلمانان را، شکستند. ابتدا پیامبر(ص) آنها را نصیحت فرمودند و از آنها خواستند که از سرنوشت قریش عبرت بگیرند، ولی آنها دست برنداشتند و حتی به پیامبر(ص) گفتند: خیال نکن که چون بر اعراب چیره شدی، بر ما نیز چیره می شوی! و سپس از قدرت شمشیر خود سخن ها گفتند. و با این سخنان، قدرت خود را به رخ پیامبر(ص) کشیدند. بعد از این ماجرا و در همین حالی که دشمنی و پیمان شکنی نشان می دادند، به نقلی روزی در بازار، یکی از یهودیان به یک زن مسلمان هتک حرمت کرد، که یک مرد مسلمان به خشم آمد و او را کشت، یهودیان بنی قینقاع هم او را کشتند و اعلان جنگ کردند و به درون حصار خود رفتند و حالت جنگی گرفتند، ودر این میان آمادگی خود را برای جنگ با مسلمانان اعلان کردند. و پیامبر(ص) نیز متقابلاً آنها را محاصره کرد، تا اینکه سپاه اسلام رعب و وحشت را در دل آنها انداخت و بعد از مدتی تسلیم شدند و با اجازۀ اینکه هر چه می توانند بار شترهایشان بکنند و بروند، اخراج شدند. بدینوسیله یهودیان بنی قینقاع سرزمین خود را ترک کرده و از مدینه به خاطر پیمان شکنی اخراج شدند. منابع: ۱)مغازی واقدی، ص۱۲۸ ۲)سیره ابن هشام، ص۳۱۴ ۳)الکامل ابن اثیر، ج۳، ص۹۷۰ 

2خاکریز دوم:بنی النضیر! بعد از ماجرای بنی قینقاع، ماجرای بنی نضیر اتفاق افتاد. روزی پیامبر(ص) به دژ بنی نضیر رفت، و یهودیان، تصمیم به قتل پیامبر(ص) گرفتند، از این رو به پشت بام رفتند و خواستند از روی آن سنگی را بر سر پیامبر(ص) بیندازند، ولی پیامبر(ص) به مدد وحی الهی آگاه شد، و فوراً از پای دیوار بلند شد و از دژ خارج شد. پیامبر اكرم(ص) توطئه يهوديان عليه جان خود و تلاش آنان را براى ترور خويش، پيمان‏شكنى آنان تلقى كرد و آن را دليل موجّهى براى مقابله با يهوديان و اتخاذ موضع قوى و كوبنده بر ضدّ آنان دانست. روشن است كه ترور رهبرى اسلامى روشن ‏ترين و خطرناك‏ ترين مظاهر خيانت است و لازم نيست، منتظر بمانيم تا خيانت‏گران اعلان جنگ كنند و در اين باره به صورت عملى و آشكار اقدام نمايند. چنان كه در تاريخ ثبت شده، رسول خدا (ص) با قبائل يهودى ساكن در مدينه پيمان بست. يكى از اين قبائل، بنى نضير بودند. و به بنی نضیر دستور داد که حالا که پیمان را شکستید، از سرزمین من خارج شوید. منابع: ۱)المغازی،ص۲۷۰ ۲)سیره ابن هشام،ص۳۵۴ ۳)طبقات الکبری ابن سعد،ج۲،ص۵۶ 

3خاکریز سوم:بنی قریظه! وقتی یهودیان بنی نضیر اخراج شدند و در خیبر ساکن گردیدند و گروه های دیگر یهودی، تصمیم گرفتند، تمام طوایف را تشویق به نابودی مسلمین بکنند، و جنگ احزاب را به راه انداختند، از میان آنها (حی بن اخطب) به سراغ بنی قریظه رفت و رئیس آنها را به پیمان شکنی واداشت و ایشان هم پیمان را شکستند. جالب اینکه (کعب بن اسد) ابتدا راضی نمی شود و از نیکویی های حضرت محمّد(ص) و وفاداریش به پیمان سخن می گوید، آنها پیمان داشتند که با دشمنان اسلام، علیه اسلام متحد نشوند، ولی در نهایت این کار را کردند، و پیمان شکستند. حتی از کفار قریش درخواست نیرو کردند و یک بار هم شبیخون زدند. ولی در نهایت با همکاری یک تازه مسلمان که اسلامش را پنهان کرده بود، توافق آنها با کفّار به هم خورد، و در نتیجه از همکاری با احزاب عرب، باز ایستادند  پس از اتمام جنگ احزاب پیامبر(ص) به سراغ یهودیان بنی قریظه رفتند و آنها را محاصره نمودند. پس از حدود یک ماه، بنی قریظه تسلیم شد، و روایات دو دسته هستند یک گروه می گویند که پیامبر(ص)خود سعد بن معاذ را بر ایشان داور قرار دادند و گروه دوم می گویند که آنها مستقیماً تسلیم حکم سعد بن معاذ شدند. در هر حال سعد دستور به اعدام مردان و اسارت زنان و کودکان ایشان داد. منابع: ۱)المغازی، ص۳۴۵ ۲)سیره ابن هشام، ص۳۷۴ ۳)تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۴۱۱ ۴)طبقات ابن سعد، ج۲، ص۶۷ 

4خاکریز چهارم:خیبر! غزوه ی دیگر، نبرد پیامبر (ص)با یهودیان خیبر است، که منجر به اخراج آنان از خیبر می شود، علّت این امر این بود که، یهودیان مقیم خیبر(بنی نضیر و غیره) کسانی بودند که کفار را تحریک به آغاز جنگ احزاب و نابودی مسلمانان کردند. و باز در صدد توطیه دیگر علیه مسلمانان بودند. پس در این میان ،خیبر مرکز آشوب­های نظامی و تحریکات و جنگ افروزی­ها علیه مسلمانان بود. پیامبر اسلام (ص)پس از صلح حدیبیه تمام ماه «ذی الحجة»، و مقداری از «محرّم» سال هفتم هجری را در «مدینه» توقف کرد، سپس با حدود یک هزار و چهارصد نفر از یارانش که در «حدیبیه» شرکت کرده بودند، به سوی «خیبر» حرکت کرد. قلعه های هفتگانه خیبر دارای برج های بلندی بود که تیراندازان از آنجا به پیرامون قلعه اشراف کامل داشتند و تلاش دشمن برای تخریب دروازه و ورود به قلعه توسط کمانداران ناکام گذاشته شد. سرانجام پس از کشته شدن تعدادی از مسلمین به دست تیراندازان ،امام علی(ع) به درب خیبر هجوم برد و در قلعه را با زور و بازوی خود از جای درآورد و مسلمانان وارد قلعه شدند و آنجا را به تسخیر خود درآوردند. 

منابع: ۱)سیره ابن هشام، ص۳۶۱ ۲)مغازی واقدی، ص۳۳۰ ۳)تاریخ طبری، ج۳، ص۱۰۶۷ ۴)طبقات ابن سعد، ج۲، ص۱۰۶۳ ۵)کامل ابن اثیر، ج۳، ص۱۰۱۶ 

5خاکریز پنجم:موته! جنگ موته در اوایل سال هشتم هجری رخ داد. یعقوبی می نویسد: «پیامبر(ص) در سال هشتم، جعفر بن ابى طالب را به عنوان فرمانده سپاه،و زيد بن حارثه را جانشین وی و عبد الله بن رواحه را جانشین زید کرد و با لشگرى براى جنگ روم به شام فرستاد. در موته، نبرد با رومیان به وقوع پیوست. سه فرمانده ی نخست به شهادت رسیدند. پس از شهادت سه فرمانده‌، سرگرداني سپاه اسلام شروع شد؛ اما بالاخره با ترفندی که «خالد بن وليد» اجرا كرد، مسلمانان پس از يك روز مقاومت و پايداري، سخت در برابر سپاه عظيم روم، با سلامت كامل به مدينه بازگشتند. خالد بن وليد سپاه اسلام را برداشته، به مدينه آمد و چون خبر آمدن آن ها به شهر رسيد، مردم براى ديدار آن ها از مدينه بيرون آمدند و پيغمبر اسلام (ص)نيز بر چهار پايى سوار شد و با مسلمانان ديگر به استقبال شان رفت، اما وقتى مردم آن ها را ديدند، خاك بر روى آن ها ريخته و ملامت شان مى كردند، كه چرا در برابر دشمن استقامت نكرديد؟ و از ميدان جنگ فرار كرديد؟! پيغمبر اسلام(ص) جلوى مردم را از اين كار گرفت و گفت: نه! اين ها فرارى نيستند، بلكه به خواست خدا(از اين پس) حمله افكن ها خواهند بود! منابع: ۱)تاریخ یعقوبی،ج۱،ص۵۶۳ ۲)دلائل النبوة،ج۴، ص۱۷۱ ۳)فتح الباری،ج۸، ص۲۳۳ 

6.خاکریز ششم:تبوک! غزوه تبوک، آخرین غزوه رسول اکرم(ص) بود که در رجب و شعبان سال نهم هجری در منطقه تبوک اتفاق افتاد. تبوک نام قلعه‌ای در نوار مرزی حجاز و شام بود و بدین سبب آن منطقه با این خوانده می‌شد. روم شرقی در آن هنگام هم‌مرز با حجاز بود و پیشرفت سریع اسلام را خطرناک می‌دید و سپاه قدرتمندی نزدیک به ۴۰٬۰۰۰ نفر در مرز «حجاز» آماده کرد. پیامبر(ص) از این رویداد باخبر شد و بی‌درنگ فرمان آماده‌باش داد. ۳۰٬۰۰۰ نفر شامل ۱۰٬۰۰۰ سواره و ۲۰٬۰۰۰ پیاده آماده شدند. این لشکر به سبب مشکلات زیادش از جمله وجود قحطی در مدینه، کمبود آذوقه و مسیر طولانی و بادهای سوزان و طوفان‌های کشنده شن و نبود مرکب کافی به «جیش العسرة» (لشکر مشکلات) معروف شد سپاه در آغاز ماه شعبان سال نهم هجرت به سرزمین تبوک رسید در این جنگ پیامبر اسلام(ص)، امام علی(ع) را در مدینه جانشین خود کرد و این تنها غزوه‌ای بود که علی(ع) درآن شرکت نکرد در این جنگ از دشمن خبری نبود،و با شنیدن لشگر کشی پیامبر(ص) به تبوک، عقب نشینی کرده و منطقه تبوک را ترک کردند.و پیامبر(ع) با سپاه بعد از چند مدت توقف در آنجا،به مدینه بازگشت. منابع: ۱)المغازی واقدی،ج۳،ص۹۹۰ ۲)تاریخ یعقوبی،ج۲،ص۶۷ 

7خاکریز هفتم:بیت المقدس! با رحلت پیامبر(ص)، فتح خاکریز هفتم، یعنی بیت المقدس، متوقف شد و حضرت(ص) در ۲۸ صفر سال ۱۱هجری رحلت فرمود. اما ایشان همواره بعد از واقعه غدیر اصرار بر ادامه جنگ داشت و حتی در آخرین لحظات حیات، سپاهی را به فرماندهی اسامه بن زید راهی آن دیار کرد ،که سپاه به دستور پیامبر(ص) مدینه را ترک کرد. اما با رحلت پیامبر(ص) مصادف شد و در این میان سپاه با وساطت و سرپیچی منافقین به مدینه بازگشت. 

منابع: ۱)ملل و نحل شهرستانی،ج۱،ص۱۲۹ ۲)مکاتیب الرسول(ص)،ج۳،ص۷۱۳

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما