یکی از مسائلی که امروز جامعه ما به آن گرفتار است، اشتغال فکری و ناآرامی ذهنی است، بسیاری از افراد با اینکه ثروت فراوانی دارند، نگران و ناراحت هستند. گاهی برخی از افراد دچار افسردگی شده و خودکشی میکنند، واقعا علت چیست؟ چرا یک ملت مسلمان باید گرفتار چنین بحرانی شود؟ مشکل در چیست؟ شاید برخی بگویند مشکل در فقر و مشکلات اقتصادی است، اما در واقع این مطلب درست نیست، زیرا اگر فقر علت ناآرامی ذهنی و افسردگی باشد، باید ثروت مندان خوشحال و شاد باشند، در حالی که می بینیم ثروت مندان بیشتر به استرس و اضطراب دچار هستند، پس بنابراین ثروت و فقر علت ناآرامی و افسردگی نیست؛ هر چند هر کدام از این دو می تواند افسردگی و ناآرامی را شدت بخشد، قرآن کریم در این باره می فرماید: «نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً [1] ما همة شما را با خوبیها و بدیها میآزماییم [و مبتلا میكنیم]». خداوند همه را آزمایش می کند، یکی را با فقر و دیگری را با ثروت. پس بنابراین ثروت و فقر هر دو می تواند انسان را به اضطراب و افسردگی بکشاند، اما هیچ کدام علت تامه نیست. شاید بتوان گفت: علت اساسی افسردگی در دوری از خدا و معنویت است. زیرا انسان موجودی ابدی است و مسائل زودگذر دنیوی به انسان آرامش نمی دهد، بنابراین راهکار آرمش و دروی از اضطراب در عشق به یک امر ابدی و ماندگار است و آن چیزی جز عشق به خداوند کریم نیست، از این روست که امام زین العابدین می فرماید: «الهى ... فَلا تَطْمَئِنُّ الْقُلوبُ اِلاّ بِذِكْراكَ وَ لا تَسْكُنُ النُّفوسُ اِلاّ عِنْدَ رُؤْیاكَ [2] خداوندا، دلها جز با یاد تو آرام نمىگیرد و جانها جز با دیدن تو، به آرامش نمىرسد.»
پی نوشت: [1] . سوره انبیاء/35 [2] . بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 91، ص 151 نویسنده: مجتبی محیطی