مقدمه
مکرراً از زبان مولا علی ( علیه السلام) در منابع معتبر آمده که ایشان به هیچ وجه به مسألۀ سقیفه و خلافت خلفای سهگانه رضایت نداشته و همواره مردم را نسبت به انحراف از مسیر حق هشدار میداده که به عنوان نمونه میتوان به نامۀ آن حضرت خود به مردم مصر و به همراه «مالك اشتر» اشاره کرد که به صراحت عنوان نموده که خلافت توسط عدّهای غصب شده است و مردم عرب آن زمان ناباورانه بعد از رحلت پیامبر، بر سر مسألۀ خلافت با یکدیگر به نزاع پرداختند؛ همچنان که آمده است: «امّا بعد، خداوند سبحان، محمد را مبعوث ساخته كه بیمدهندۀ جهانیان و شاهد و پاسدار پیامبران باشد پس آن هنگام كه وی از جهان رخت بر بست، مسلمانان به نزاع پرداختند به خدا سوگند! هرگز در قلبم خطور نمیكرد كه عرب این امر(خلافت) را پس از او صلّی الله علیه و آله و سلّم از اهلبیتش برگیرند و آن را از من باز دارند (ولی چنین كردند! ) مشاهده كردم مردم برای بیعت با فلان هجوم بردند! من دست كشیدم و دخالت نكردم تا آنكه دیدم گروهی از اسلام دست برداشته و مردم را به سوی نابود ساختن دین محمد (صلّی الله علیه و آله) دعوت میكنند! از این ترسیدم كه اگر اسلام و اهل آن را یاری نكنم- با اینكه در آن شكاف و یا نابودی مشاهده میكنم- مصیبت آن بزرگتر را از دست رفتن حكومت بر شما میباشد، چرا كه حكومت و ولایت متاعی است ناچیز و چند روز بیش دوام ندارد، همچون سراب و یا همچون ابر به زودی از بین میرود، لذا بود كه در آن حوادث به كمكشان قیام نمودم تا باطل از بین رفت و دین آرامش یافت».[1]
کلیدواژهها: نهج البلاغه، خلافت، غصب. ---------------------------------------- پینوشتها: 1. برای مطالعۀ بیشتر رجوع كنید به: نهج البلاغة، نامۀ ۶۲.