مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب وچه زود یادمان می رود..
امتیاز کاربران 2.0

تولیدگر متن

زیره ی کرمان هستم. از تاریخ 07 مهر 1397 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 41 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
وچه زود یادمان می رود..

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ دوشنبه, 05 دی 01


کنار صندلی ایستاده بود و اشک از چشمانش جاری وصدای هق هقش بلند بود، گاهی بغضش را فرو می خورد و چشمانش را خوب باز می کرد، سرش را به دور و برش می چرخاند تا ببیند ردی و نشانی از مادرش پیدا می کند یانه؟ وقتی می دید خبری نیست که نیست، دوباره ناله اش به آسمان می رفت.
صدای هیاهوی بچه ها در پارک بلند بود اما؛ هیچ چیز برای او، صدای مادر نمی شد. آب دماغش آویزان شده بود و موج اشک ها، صورت کوچکش را سرخ کرده بودند، و وجودش مالامال بود از ناامیدی، که ناگهان؛ سفیر خوشبختی، یار کودکی و امید تنهایی ها او را پیدا کرد.
در همین حین، مادری که از طبقه ی بالای خانه ی سالمندان، نظاره گر تمام صحنه ها بود، با بغضی فرو خورده گفت: فرزندانم شما کجایید که مرا پیدا.....
واین بار سیل اشک بود که مانع از به پایان رسیدن کلامش شد.


وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا ۚ إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما